عماد ناجی
فیلم زندگی با چشمان بسته ساخته ی رسول صدر عاملی چند روزی است که اکران خود را آغاز نموده و مخاطبان منتظرش را شادمان به سینماها کشانده است. در این چند روز نقدهای مختلفی بر این فیلم نوشته شده است که اکثر آنها نگاهی منفی به فیلم داشته و ایرادات اساسی را به آن وارد کرده اند.
اما آنچه که در این نقدها کاملا مشخص است نگاه سطحی به این فیلم است. البته این فیلم آنچنان ساخته ی قوی و با لایه های غیر آشکار نیست اما نگاه سطحی به آن می تواند مخاطب را دچار اشتباه نماید. به همین جهت در این نوشته ی کوتاه سعی خواهد شد تا با برداشت عمقی تر از فیلم برخی از گره های این اثر باز شده و افق دید مخاطب روشن تر گردد.
نام فیلم: زندگی با چشمان بسته
این نام انحرافی ترین نامی است که سازنده ی اثر بر روی فیلم خود گذاشته است که مطمئناً تعمدی نیز بوده است. اکثر افراد تحلیلی که بر این نام دارند این است که این نام بیانگر این مطلب است که افراد حاضر در این اثر چشمان خود را بر روی واقعیات و حقایق بسته اند و بدون منطق شروع به قضاوت می کنند؛ قضاوتی که در این فیلم نسبت به آیدا (با بازی ترانه علیدوستی) شخصیت اصلی فیلم انجام می پذیرد؛ اما به زعم نگارنده، این نام چنین بار سطحی را با خود حمل نمی کند بلکه مفهومی غنی تر را با خود به همراه دارد.
«زندگی با چشمان بسته»، «زندگی با چشمان بسته»
برای لحضاتی چشمان خود را ببندید؛ زندگی چگونه است؟
آیا چیزی جز سیاهی دیدید؟
این نکته ی اساسی ای است که فیلم سعی در بیان آن دارد و نمودها و نمادهای آن در سراسر اثر پخش گردیده است.
دختری عاشق پسری است اما پسر عاشق او نیست
مردی آب را بر همسرش می بندد
پسری از دست خانواده به آب پناه برده است
زنی به دنبال بچه اش است, غافل از اینکه بچه اش مرده
همسایه ای شیشه ی همسایه ی دیگری را می شکند
مردم محله قضاوتهای نابجا دارند
مردی در شب شهر به دنبال طعمه می گردد
دختری برای شور جوانی اش از دانشگاه اخراج می شود
مادری به دلیل ترس از راه کج رفتن دخترش در خانه را قفل می کند
زنی که در خانه ی مردی هوس باز تنها به یک کلفت شبیه است
و در آخر فیلم هم ...
.
.
.
همه ی این اشارات فیلم که هر یک نشانه هایی نیز هستند، دست به دست هم داده اند تا نشانگر زندگی ای سیاه باشد؛ زندگی ای که با چشمان بسته به راحتی می توان آنرا دید. شاید مصداق این نگاه را در یکی از دیالوگ های آیدا بتوان جست؛ آنجا که او رو به دوست خود می گوید:«عجب اوضاع گهیه».
پس این فیلم بیش از اینکه به دنبال طرح معضلی اجتماعی باشد در صدد نمایش زندگی است و قضاوتهای نابجای مردم یکی از مصداق هایی است که صاحب اثر برای نشان دادن اوضاع کلی زندگی و زندگانی به مخاطب می نمایاند و نه تمامی داستان.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|