پرده سینما

نگاهی به نمایش «عشق لرزه»

مریم پزشکپور

 

 

 

 

 

  

نمایش عشق لرزه به کارگردانی سهراب سلیمی

پوستر نمایش عشق لرزهیکی از خیره کننده ترین نمایش هایی که در پاییز امسال در تالار چهارسو بر صحنه آمد را باید عشق لرزه دانست. کارگردانی این نمایش را که بر اساس نمایشنامه ای از اریک امانوئل اشمیت اجرا شده بود، سهراب سلیمی به عهده داشت. عشق لرزه روایتی درخشان است از پیچیدگی های رابطه زن و مرد. نمایش، به لایه های درون این رابطه می رود و ابعادی از این رابطه را بازگو می کند که تاکنون کمتر در یک اثر هنری خلق شده.  دیان و ریچارد زن و مردی هستند که با هم مراوده دارند و به نظر می رسد با اشتیاقی که از سوی ریچارد وجود دارد، و علیرغم سردی ظاهری دیان قرار است به زودی باهم ازدواج کنند. دیان نماینده مجلس و فعال در احقاق حقوق زنان جامعه است و ریچارد مرد ثروتمندی است که علاقمند به شعر و ادبیات و بسیار احساساتی به نظر می رسد. ریچارد در ماه های اخیر از درد مشکوکی در کمر رنج می برد. دیان با مادرش زندگی می کند و مادر حتی بیش از دیان اشتیاق دارد تا دخترش با مرد برازنده و خوش مشربی مثل ریچارد ازدواج کند. او دیان را به پذیرفتن پیشنهاد ازدواج ریچارد تشویق می کند، اما دیان به مادرش می گوید مدتی است ریچارد سرد شده و شور عاشقانه ی سابق را نسبت او ندارد. دیان برای ترغیب ریچارد به ازدواج با خودش، تظاهر می کند که برای او رابطه ی دو نفره ی آنها به آخر رسیده و امیدوار است با گفتن این جملات، ریچارد سرسپرده وار پیشنهاد ازدواجش به او را تکرار کند. اما در کمال حیرت دیان، ریچارد می گوید برای او هم این رابطه به بن بست رسیده بوده و خوشحال است و دیان را تحسین می کند که با شجاعت این را اعلام کرده. رابطه ی عاشقانه ی آنها ظاهراً تمام می شود. اما دیان این را از مادرش مخفی می کند.

از طرفی، دیان در موقعیت شغلی خود با با دو زن خیابانی رومانیایی به نام های ردریکا و الینا آشنا شده که از او درخواست کرده اند کمک کنند تا مشکل اقامتشان در فرانسه حل شود. ردریکا میانسال و حرفه ای به نظر می رسد، اما الینا دختری جوان است که با یک زن خیابانی کاملاً متفاوت جلوه می کند، او با مطالعه، مسلط به ادبیات، و صادق و احساساتی جلوه می کند. روزی دیان، ردریکا و الینا را به آپارتمان شخصی اش دعوت می کند و به آنها می گوید ریچارد بیمار است و نتیجه ی آزمایشات پزشکی حاکی از این است که او تا چند ماه دیگر خواهد مرد. اما چون ریچارد را دوست دارد می خواهد در واپسین ماه های عمرش یک عشق استثنایی به او ببخشد و می خواهد این عشق الینا باشد! در ابتداء الینا این پیشنهاد را نمی پذیرد اما بالاخره دیان او و ردریکا را متفاعد می کند که به این کار تن دهند. او الینا را به عنوان یک دانشجوی ادبیات رومانیایی و ردریکا را به عنوان مادر الینا به ریچارد معرفی می کند. ریچارد رفته رفته مجذوب الینا و روح پاک او می شود. الینا این عشق را ناجوانمردانه می پندارد و قصد کنار کشیدن دارد. اما دیان او و ردریکا را تهدید می کند که در صورت کنار کشیدن تنبیه شان خواهد کرد.

بالاخره ریچارد به الینا پیشنهاد ازدواج می دهد و آن دو با هم ازدواج می کنند. اما پس از ازدواج، دیان سروقت ریچارد می رود و به او می گوید الینا نه یک دانشجوی ادبیات، بلکه یک زن خیابانی است. ریچارد از نظر روحی ضربه می خورد، و الینا را ترک می کند. اما ردریکا ریچارد را پیدا می کند و به او می گوید به بیماری مهلکی مبتلاست و به زودی خواهد مرد و الینا، بنا به پیشنهاد دیان به خاطر بخشیدن یک عشق آن رابطه را با او برقرار کرده است. ریچارد آزمایشات پزشکی اش را تکرار می کند و متوجه می شود بیماری مهلکی ندارد و دیان به دروغ کمر درد او را در نظر الینا و ردریکا مهلک جلوه داده است. او سراغ الینا می رود تا زندگی مشترکشان را با هم از سر بگیرند.

مادر دیان می میرد و ریچارد و الینا به مراسم خاکسپار می روند. دیان درهم شکسته است. ریچارد از او می خواهد تا همدیگر را ملاقات کنند و در واپسین دیدار، ریچارد به دیان می گوید روزی که آمد و به او گفت رابطه ی آنها برای دیان به آخر رسیده، ریچارد عاشق دیان بود! اما در پاسخ به تکبر دیان، او هم گفت این رابطه برایش به بن بست رسیده است. وبعد باقی ماجراها پیش آمد. بنابراین همه چیز به خاطر خودبزرگ بینی دیان به قهقرا رفته است. او به دیان می گوید اکنون الینا را دوست دارد و کنار او خواهد ماند.

نقش آفرینان اجرا: بهناز جعفری: الینا، افسانه ماهیان: دیان، نسیم ادبی: ردریکا، ناهید مسلمی: پومره (مادر دیان)، پیام دهکردی: ریچارد  


 تاريخ ارسال: 1388/9/2
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.