پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Reservoir Dogs
كارگردان: کوئنتین تارانتینو
فيلمنامه: کوئنتین تارانتینو
بازيگران: هاروی کایتل، تیم راث، استیو بوشمی و...
محصول: آمریکا، ۱۹۹۲
زبان: انگلیسی
مدت: ۹۹ دقیقه
گونه: جنایی، درام
بودجه: ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار
فروش: حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار
درجهبندی: R
جوایز مهم: کاندیدای جایزهی بزرگ هیئت ژوری از جشنوارهی ساندس (دراماتیک)
■ طعم سینما - شمارهی ۱۳۲: سگهای انباری (Reservoir Dogs)
سگهای انباری [که در بین جماعت سینمادوست ایرانی، تحت عنوان "سگدانی" هم برگردان شده و مشهور است] نخستین ساختهی بلند آقای کوئنتین تارانتینو در مقام کارگردان و فیلمنامهنویسِ سینما بهشمار میرود [۱]. فیلم دربارهی ماجراهای بعد از سرقت مسلحانه از یک جواهرفروشی و درگیری میان سارقانی است که توانستهاند از حملهی غیرمنتظرهی پلیس جان سالم بهدر ببرند.
«چند خلافکار کارکشته که هیچ شناختی از همدیگر ندارند و اسامیِ آقای سفید (با بازی هاروی کایتل)، آقای نارنجی (با بازی تیم راث)، آقای صورتی (با بازی استیو بوشمی)، آقای بلوند (با بازی مایکل مدسن)، آقای قهوهای (با بازی کوئنتین تارانتینو) و آقای آبی (با بازی ادوارد بانکر) برایشان انتخاب شده است، بهوسیلهی جو کابوت (با بازی لارنس تیرنی)، گنگستر باسابقه و پسرش ادی (با بازی کریس پن) بهمنظور دزدیدن الماسهایی گرانقیمت دعوت به کار میشوند اما پروژه مطابق میلشان پیش نمیرود، پلیسها سر میرسند و اعضای تیم سرقت در یک انبار [مثل سگ!] به جان هم میافتند تا بفهمند عامل نفوذی چه کسی بوده است...»
شاید تشبیه عجولانهای که پیش از کاملاً تهنشین شدن سگهای انباری، به مخیلهی مخاطبانی که فیلمهای بعدیِ تارانتینو را دیده و دوست داشتهاند خطور کند، مانند کردناش به جنینی ناقصالخلقه باشد که شکل تکاملیافتهاش را [۲ سال پس از آن] در داستان عامهپسند (Pulp Fiction) [محصول ۱۹۹۴] میتوان مشاهده کرد. چنین قضاوتی را بیرحمانه میدانم، سگهای انباری دنیای منحصربهفرد، فرازهای شوقبرانگیز و طرفداران پروُپاقرصی دارد که آن را به جایگاه یک کالتِ اساسی رساندهاند [۲].
چنانکه گفته شد، کوئنتین تارانتینو بلافاصله بعد از سگهای انباری با داستان عامهپسند فیلمسازیاش را ادامه داد و به تجربهی جهشی خیرهکننده نائل آمد؛ پیشرفتی که بهنوعی میشود پاشنهی آشیلِ سگهای انباری نیز محسوباش کرد(!) زیرا [بهواسطهی قرابت زمانیشان هم که شده] سگهای انباری را بیش از هر ساختهی دیگر آقای فیلمساز، با داستان عامهپسند مقایسه میکنند.
سگهای انباری از جنبههای مختلفی حائز اهمیت است؛ یکیشان [که اصلاً ربطی به فیلم هم ندارد] این میتواند باشد: سگهای انباری آغازگر مسیری است که بعدها با جدیت از سوی فیلمساز دنبال شد. بهعبارت دیگر، فیلم مذبور بهمثابهی شهابی زودگذر نبود و آقای تارانتینو [برخلاف خیلی از همصنفاناش] از مرتبهی سازندهی فیلماولیای درجهی یک فرارَوی کرد.
سگهای انباری خشت اول از دیوار سینمای تارانتینو است که کج نهاده نشده و با فرم و محتوای قاطبهی آثار او در هماهنگی کامل بهسر میبرد. سگهای انباری عمدهی مشخصههای سینمای دلخواهِ پدیدآورندهاش را در بر دارد. کوئنتین تارانتینو با ساخت این فیلم، سنگِبنای سینمای موسوم به پستمدرنیستیاش در دههی ۱۹۹۰ [۳] را هم میگذارد که دنبالهروهای مشتاقِ مخصوصِ خودش را پیدا کرد و میکند.
یکی از خلاقیتهای ساختارشکنانهی تارانتینو، پرهیزش از قرار دادن سکانس سرقت در فیلمنامه است؛ در سگهای انباری ما حتی فریمی از اصل واقعهی دزدی کذایی نمیبینیم و ناچاریم به شنیدههایمان از جانبهدربردگانِ حادثه اکتفا کنیم. اضافه بر ارجاع کوئنتین تارانتینو به فیلمهای مورد علاقهاش [به اشکال گوناگون]، سگهای انباری بهویژه با در نظر گرفتن مواردی همچون بهنوبت وارد شدن کاراکترها به لوکیشن انبار [که بیشباهت به سِن نیست] گویای تأثیرپذیری او از تئاتر و ادای دین به آن است.
روایت بدون ترتیب وقایع در سگهای انباری قرار است تکههای مختلف یک پازل بههمریخته را بهمرور کامل کنند؛ اما پازل تکمیلشده [آنچنان که خود فیلم توقعاش را بهوجود آورده] جذاب نیست و بیننده را خیلی تکان نمیدهد. تأکید میکنم که مبنای این اظهارنظر، اولاً انتظار ایجادشده از تماشای سکانسهای جاندارترِ قبلی است و در وهلهی دوم از بهیاد آوردنِ ناگزیرِ ساختههایی قوامیافتهتر نظیر داستان عامهپسند و بیل را بکش: بخش ۲ (Kill Bill: Volume 2) [محصول ۲۰۰۴] نشئت میگیرد که [در کنار فیلم حاضر] نگارنده بیشتر از باقیِ آثار تارانتینو دوستشان دارد.
البته ناگفته پیداست که بههیچوجه نمیشود منکر جذابیتهای خاص سگهای انباری مثل فینال متفاوتِ آن شد و یا فصل نامگذاری اعضای گروه و چکوُچانه زدن و تلاش بینتیجهی آقای صورتی [با نقشآفرینیِ بامزهی استیو بوشمی] برای عوض کردن اسماش! [گرچه سایهی بوم صدابرداری پشت سر جو، بدجوری توی ذوق میزند!] با وجود تمام ضعفها و گافهای ریزوُدرشتاش، بهنظرم سگهای انباری در قدوُقوارهی یک فیلماولی، شاهکار است.
نکتهی حاشیهای و طنزآمیز درمورد سگهای انباری هم این است که نه با چشم غیرمسلح، نه با ذرهبین و نه حتی با میکروسکوپ نمیتوانید ظهور و بروز هیچ کاراکتر مؤنث [مثمرِثمری] را در فیلم تشخیص بدهید! خصیصهای که درصورت تبدیل به احسن شدنِ دشنامهای بیحسابوُکتابی که بین کاراکترها ردوُبدل میشوند و نیز زیرسبیلی رد کردنِ صحنههای خشونتآمیز و خونبار، سگهای انباری را به گزینهای ایدهآل برای پخش از تلویزیون وطنی مبدل میکند!
همزمان با اکران سگهای انباری ستارهای متولد میشود؛ هرچند بازی کوئنتین [در نقش آقای قهوهای] صادقانه گواهی میدهد که چقدر هنرپیشهی بیاستعدادی است(!) ولی جناب تارانتینو بهعنوان فیلمنامهنویس و کارگردان، شأن و شهرتی برابر با یک سوپراستار پیدا میکند که تا همین حالا تداوم یافته و علیرغم به خدمت گرفتن بازیگرهای اسموُرسمدار در فیلمهایش [از امثال هاروی کایتل و تیم راث گرفته تا براد پیت و لئوناردو دیکاپریو]، ستارهی بیچونوُچرای هر فیلم درحقیقت خود اوست.
پیمان عباسینیا
دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
[۱]: اولین تجربهی کوئنتین تارانتینو بهعنوان کارگردانِ سینما، با ساختن فیلم آماتوری تولد بهترین دوستام (My Best Friend's Birthday) [محصول ۱۹۸۷] رقم خورده است که گویا هیچوقت به سرانجام نرسیده و نسخهای تماموُکمال از آن در دست نیست.
[۲]: در میان ۲۵۰ فیلم برتر جهان از دیدگاه کاربران سایت معتبر IMDb، سگهای انباری صاحب رتبهی ۷۷ است؛ تاریخ آخرین بازبینی: ۳ اکتبر ۲۰۱۵.
[۳]: پستمدرنیسم به سیر تحولاتی گسترده در نگرش انتقادی، فلسفی، هنری، ادبی، فرهنگی و... میگویند که از بطن مدرنیسم و در واکنش به آن و یا بهعنوان جانشیناش پدید آمد (ویکیپدیای فارسی، مدخل پسانوگرایی).
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|