پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
The Wizard of Oz
كارگردان: ویکتور فلمینگ [با همکاری کینگ ویدور]
فيلمنامه: نوئل لانگلی، فلورنس ریرسون و ادگار آلن وولف [براساس رمان ال. فرانک باوم]
بازيگران: جودی گارلند، فرانک مورگان، ری بولگر و...
محصول: آمریکا، ۱۹۳۹
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۰۱ دقیقه
گونه: درام، فانتزی، موزیکال
بودجه: بیشتر از ۲ و نیم میلیون دلار
فروش: بیشتر از ۳ میلیون دلار [در اکران اول]
درجهبندی: G
جوایز مهم: برندهی ۲ اسکار و کاندیدای ۴ اسکار دیگر، ۱۹۴۰
■ طعم سینما - شمارهی ۱۳۵: جادوگر شهر آز (The Wizard of Oz)
یک فیلم فانتزی، موزیکال و بهتمام معنی: کلاسیک! باورکردنی نیست که با وجود دستیابی روزافزون صنعت سینما به اینهمه امکانات شگفتانگیز، فیلمی فانتزی با قدمتی ۷۶ ساله، در پاییز ۲۰۱۵ [۱] هنوز کار میکند! جادوگر شهر آز یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینمای آمریکاست که نسلبهنسل به خیل دوستداران آن اضافه میشود و خود و قصهی منبع اقتباساش طی چند دهه به جایگاهی غیرقابلِ دسترس در حافظهی جمعی و باورهای مردم ایالات متحده نائل آمدهاند.
خلاصهی داستانِ [از کفر ابلیس مشهورترِ] فیلم را عالموُآدم از حفظاند(!): «یک دختر نوجوان کانزاسی بهنام دوروتی (با بازی جودی گارلند) برای نجات سگاش توتو از گزند کینهتوزیهای همسایهشان، خانم گالچ (با بازی مارگارت همیلتون) از خانه فرار میکند. درست وقتی که دوروتی تصمیم میگیرد پیش عمه اِم (با بازی کلارا بلندیک) و عمو هنری (با بازی چارلی گراپوین) برگردد، گردباد شدیدی او و توتو را همراه با کلبهی چوبیشان از زمین بلند میکند و به سرزمینی اعجابآور بهاسم آز میبرد. دخترک در آنجا گرفتار دشمنی جادوگر غرب (با بازی مارگارت همیلتون) میشود. او که دیگر به هیچچیز بهغیر از بازگشت به کانزاس فکر نمیکند، درمییابد که کلید حل مشکلاش در دست جادوگر شهر آز (با بازی فرانک مورگان) است. دوروتی حین عبور از جادهی طلاییرنگ با مترسک (با بازی ری بولگر)، هیزمشکن حلبی (با بازی جک هالی) و شیر (با بازی برت لار) که آنها هم هرکدام خواستهای از جناب جادوگر دارند، همسفر میشود...»
جودی گارلند در قامت ستارهای کمسنوُسال [اما پرفروغ] طوری در این فیلم میدرخشد که امروز بهمحض شنیدن نام جادوگر شهر آز بیدرنگ چهرهی معصوم او را بهخاطر میآوریم. دوشیزه گارلند در جادوگر شهر آز دستنیافتنی است؛ او در ۱۷ سالگی، فارغ از تمام تلخیهای پیش رویش در ۳۰ سال آینده [۲] و دقیقاً همان زمان که روی پردهی نقرهای شروع به خواندن ترانهی "بر فراز رنگینکمان" (Over the Rainbow) کرد، به جاودانگی رسید.
علیرغم سالیان بسیاری که از ساخت جادوگر شهر آز سپری میشود، صحنهپردازی و تمهیدات بصری فیلم بههیچوجه مضحک بهنظر نمیآیند؛ چیزی که بیشتر به معجزه شبیه است! لابد قبول دارید که فانتزیها و علمی-تخیلیها غالباً قافیه را به گذشت زمان میبازند و از پیشرفتهای تکنولوژیک عقب میمانند؛ جادوگر شهر آز مثالی نقض برای این قاعدهی کلی محسوب میشود. بهیاد بیاورید نقطهی اتصالِ بخش سپیا [۳] به رنگیِ جادوگر شهر آز را که از فرازهای همچنان درخشان فیلم است.
کافی است چند دقیقه از آز بزرگ و قدرتمند (Oz the Great and Powerful) [محصول ۲۰۱۳] ساختهی احمقانه و فقط و فقط پرزرقوُبرق [و دیگر هیچِ!] سام ریمی را که تازهترین اقتباسِ پرسروُصدا از رمان ال. فرانک باوم بهشمار میرود، ببینید تا به ارزش کاری که آقایان فلمینگ، ویدور و لهروی [۴] در دههی ۱۹۳۰ به سرانجام رساندند، پی ببرید! جادوگر شهر آز ضیافتی دوستداشتنی از رنگها و آواهاست که چشم و گوش بینندهی شیفتهی رؤیاپردازی را خیلی خوب سیر میکند.
نکتهی شایان توجه در رابطه با فیلم جادوگر شهر آز کاربرد بهاندازهی قطعات موسیقایی در آن است؛ در عین حال که [خوشبختانه!] بازیگرها پیوسته و بهشکلی عذابآور مشغول آواز خواندن نیستند، لابهلای ترانهها نیز بهقدری فاصله نمیافتد که تماشاگر بهطور کلی فراموش کند قرار بوده است فیلمی موزیکال تماشا کند! جدا از اکران نخست جادوگر شهر آز در ماه آگوست ۱۹۳۹، فیلم با بهانههای مختلف و بهدفعات روی پرده رفته است؛ بهعنوان مثال، سال قبل و بهمناسبت ۷۵ سالگیاش در قالب سهبعدی به نمایش گذاشته شد.
آقای باوم ۴ دهه پیشتر از در معرض دید عموم گذاشته شدن جادوگر شهر آز، کتاباش را چاپ کرده [۵] و مورد توجه قرار گرفته بود. هرچند کلمات نیز جادوی خاصّ خودشان را دارند ولی ورود ماجراهای سفر سمبلیک دوروتی و دوستاناش به فرهنگ عامه را بایستی بیاغراق مدیون همین ورژن سینماییِ محصول ۱۹۳۹ و توفیق دوجانبهی [تجاری-هنریِ] فیلم دانست؛ احتمالاً شما هم جملاتی مثل این را زیاد شنیدهاید: «یک تصویر گویای هزاران کلمه است».
جادوگر شهر آز در اتمسفر داستانهای پریان، همراه با کاراکترهایی تودلبرو و خوشقلب [گرچه هیزمشکن حلبی از قلب نداشتن گله دارد!] مخاطب را به سفری میفرستد که پیامدش حسوُحالی خوشایند برای اوست. جادوگر شهر آز را از جنبههایی میتوان فیلمی آموزنده [و حتی اخلاقی] تلقی کرد. مثلاً از این لحاظ که جملهی هزاربار شنیدهشدهی «به تواناییهایمان ایمان بیاوریم» را با ظرافت به تصویر میکشد؛ مترسک، هیزمشکن و شیر درواقع خودشان مغز، قلب و جرئت دارند اما باورش نکردهاند. جادوگر شهر آز با مضمون عاطفیاش، پیامآور وفاق و دوستی است و لزوم سرسختی در راه رسیدن به هدف را گوشزد میکند.
دیدهایم که از فیلمی واحد، پیامهای متناقضی برداشت میکنند. پیامهایی گاه تا آن حد بدبینانه که حتی ممکن است به عقل از ما بهتران هم خطور نکرده باشند چه برسد به دستاندرکاران ساختهی مورد بحث! درمورد جادوگر شهر آز و داستان اصلیاش نیز ادعا میشود که برخلاف ظاهر غلطاندازشان، باطنی ضددینی دارند. بهنظرم برای چنین اظهارنظرهایی هیچکس واجد صلاحیت نیست بهجز کارشناسِ کاردان و بیغرضِ مذهبی.
البته ذکر این نکته نیز ضروری بهنظر میرسد که فیلمنامهی جادوگر شهر آز برگردانی نعلبهنعل از رمان باوم به زبان سینما نیست و جدا از تفاوت در چگونگی وقوع برخی ماجراها، دوروتیِ فیلم با دوروتیِ داستان فرقهای بنیادی دارد. بهطور مختصر، دوروتیِ فیلم [با استناد به همان معروفترین دیالوگاش] محافظهکاری را تشویق میکند درحالیکه دوروتیِ داستان عملگراتر است و سرِ نترسی دارد.
طی دوازدهمین مراسم آکادمی، جادوگر شهر آز در ۶ رشتهی بهترین فیلم، موسیقی اورجینال (هربرت استوتهارت)، ترانه (شعر: ییپ هاربرگ، آهنگ: هارولد آرلن و خواننده: جودی گارلند)، کارگردانی هنری (سدریک گیبونز [۶] و ویلیام ای. هورنینگ)، فیلمبرداری رنگی (هال راسون) و جلوههای ویژه (ای. آرنولد گیلسپی و داگلاس شیرر) نامزد اسکار بود که دو جایزهی بهترین موسیقی اورجینال و ترانه را برنده شد. ویکتور فلمینگ [در مقام کارگردان] یک فیلم فوقالعاده مشهور دیگر هم در مراسم آن سال داشت: بربادرفته (Gone with the Wind)! جالب است بدانید که جادوگر شهر آز سهتا از اسکارهایش [۷] را به بربادرفته باخت!
گرچه جادوگر شهر آز [به تبعیت از رمانِ منبع اقتباس] مبتنی بر الگوی روایی قصههای پریان است اما اغراق نکردهایم اگر بگوییم حالا خودش [و ساختار قرصوُمحکم فیلمنامهاش] الگو و معیاری قابلِ بررسی برای ساخت [پارهای از] فیلمهای فانتزی و خیالی بهحساب میآید. جادوگر شهر آز اثری خاطرهانگیز و کاملاً مناسب برای تمامی گروههای سنی [اعم از ۸ تا ۸۰ ساله!] است.
پیمان عباسینیا
پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴
[۰]: تیتر نوشتار، نقل به مضمونِ معروفترین دیالوگ فیلم است که دوروتی به زباناش میآورد.
[۱]: جادوگر شهر آز در آگوست ۱۹۳۹ اکران شد و تاریخ انتشار این نقد و بررسی، ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ است.
[۲]: جودی گارلند در ۲۲ ژوئن ۱۹۶۹ [زمانی که فقط ۴۷ سال سن داشت] جان سپرد.
[۳]: Sepia Effect، از صافی جلوهی سپیا برای خلق رنگ زرد مایل به قهوهای استفاده میشود. این فیلتر، تصویر را شبیه عکسهای قدیمی میکند، بههمین خاطر گاهی فیلتر سپیا را برای ایجاد حسوُحال قدیمی در فیلمها بهکار میبرند (دانشنامهی رشد، مدخل فیلترهای تصحیح نور).
[۴]: کینگ ویدور کارگردانی صحنههای کانزاس را بر عهده داشته و ناماش در عنوانبندی نیامده است. مروین لهروی تهیهکنندهی فیلم بود.
[۵]: در تاریخ ۱۷ می ۱۹۰۰ (ویکیپدیای انگلیسی، مدخل The Wonderful Wizard of Oz).
[۶]: طرح مجسمهی اسکار از سدریک گیبونز بوده است (دانشنامهی رشد، مدخل تاریخچهی اسکار).
[۷]: اسکارِ سه شاخهی بهترین فیلم، کارگردانی هنری و فیلمبرداری رنگی.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|