پرده سینما

حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست... نگاهی به آشفته بازار نوشتارهای سینمایی در سی و هفتمین جشنواره ی فیلم فجر

فهیمه غنی نژاد

 


 

 

 

 

 

 

 

ردم چه گناهی کرده اند که دیگر نمی توانند با چشم خودشان و با دل راحت، فیلم ببینند؟ یعنی نمی گذارند که ببینند. مقصودم وساطت نهادهای رسمی یا بالاسر نیست که جای خود را دارند و زور کسی هم به آنها نمی رسد. منظورم دخالت آنهایی است که هنری جز عطش دیده شدن ندارند و با حضور گسترده شان، چشم انداز تماشاچیان را می بندند. آنهایی که به اسم کارشناس سینما و منتقد فیلم و این جور چیزها، مجوزی دارند برای هِی حرف زدن و هِی خود را به رخ کشیدن و هِی فیلم ها را فهماندن! آنهایی که معمولا کنار گود نشسته اند اما به محض ساخته شدن و به نمایش درآمدن یک فیلم، خیز برمی دارند و در هیئت دانای کل، به آن سنجاق می شوند. موافق فیلم باشند یا مخالف هم، فرقی نمی کند چون پیدایشان می شود فقط برای اینکه میان تماشاگر و پرده ی سینما قرار بگیرند. طوری قرار بگیرند که ماحصل کوشش های کارگردان و همکارانش را، پس زمینه ی حضور خویش کنند!مردم چه گناهی کرده اند که دیگر نمی توانند با چشم خودشان و با دل راحت، فیلم ببینند؟ یعنی نمی گذارند که ببینند. مقصودم وساطت نهادهای رسمی یا بالاسر نیست که جای خود را دارند و زور کسی هم به آنها نمی رسد. منظورم دخالت آنهایی است که هنری جز عطش دیده شدن ندارند و با حضور گسترده شان، چشم انداز تماشاچیان را می بندند. آنهایی که به اسم کارشناس سینما و منتقد فیلم و این جور چیزها، مجوزی دارند برای هِی حرف زدن و هِی خود را به رخ کشیدن و هِی فیلم ها را فهماندن! آنهایی که معمولا کنار گود نشسته اند اما به محض ساخته شدن و به نمایش درآمدن یک فیلم، خیز برمی دارند و در هیئت دانای کل، به آن سنجاق می شوند. موافق فیلم باشند یا مخالف هم، فرقی نمی کند چون پیدایشان می شود فقط برای اینکه میان تماشاگر و پرده ی سینما قرار بگیرند. طوری قرار بگیرند که ماحصل کوشش های کارگردان و همکارانش را، پس زمینه ی حضور خویش کنند!

این جماعت را که تعدادی رو به افزایش دارند، خیلی جاها می شود دید. در جشنواره های فیلم، پشت شیشه ی تلویزیون، روی کاغذ مطبوعات، توی فضاهای مَجازی، لا به لای سایت ها و وبلاگ ها، دور و برِ دورهمی های فرهنگی و سینمایی و خیلی جاهای دیگر. حتی در دوره هایی که سینمای وطنی، بازارش رو به سردی می گذارد، تنور نقدبازی اش داغ داغ است. فلان کس که ظاهرا قرار است مادام العمر سردبیر یک نشریه ی سینمایی باشد، مجله ای کاغذی دارد. مجله ی کاغذی اش، سایتی اینترنتی دارد. خودش یک تنه، در هردوی اینها و بر همه ی پیوستگان و وابستگان اینها، اِعمال قدرت و تحمیل سلیقه دارد. روابط و رفقایش را، جهت عرضه ی غیرمستقیم سخن و سیمایش دارد. هزار و یک راه دیگر، برای عرض اندام ژورنالیستی دارد اما انگار باز کم است و جای دیگری هم در فضای مَجازی دست و پا کرده است تا بتواند بیشتر بگوید و بیشتر بکوبد و بیشتر بچرخد و بیشتر بچرخاند. تا بتواند بیشتر ستاره و نیم ستاره و دایره و نیم دایره، خرج کند و بیشتر توجه و تأیید و تمجید و تملق بگیرد. تا بتواند بیشتر جلوی چشم باشد و سوپر استارِ حواشی سینما شود!

کلّ سینمای ما، تمام ظرفیتش تقریبا همان است که تا کنون نشان داده و جای اضافی برای آدم های اضافی و جایگاه های الحاقی ندارد. آویزان شدن به آن، عِرض نمی آورَد که فقط زحمت مردم می دارد. انشاهای بلند و کوتاه و بر اساس ذوق و سلیقه ی شخصی که  بسیاری شان هم تکراری و کُپی برداری از هم هستند، مقاله و نقد نیستند و مخاطبان نیز متکی به پایگاه های فکری و فرهنگی و میزان دانش و دریافت خویش، به آسانی تن به شاگردیِ هر استادنمایی نمی دهند. آنچه سینمای ما کم دارد و کمبودش این آشفته بازار را آشفته تر می کند، نوشته های اصولی و راهگشا،  نقدهای علمی و مبتنی بر نظریه های هنری –  فلسفی، و نویسندگان و منتقدانی  باسواد و صاحب صلاحیت و متخصص است. حالا گیریم نه عینا مثل بعضی نوشته ها و نقدها و نویسندگان و منتقدانی که در آن سوی دنیا می توانند سبب هجوم انبوهی از مردم به سمت یک اثر هنری یا ادبی شوند و تأثیر شگرفی بر میزان فروشش بگذارند؛ اما دست کم، آنچه و آنکه مقبول و قابل اعتماد باشد و بتواند سره را از ناسره سوا کند. شک نیست که فقط رسانه های سالم و صالح و دلسوز سینمایی، بستر لازم و اولیه برای پُر شدن تدریجی این خلأ هستند.    سی و هفتمین جشنواره ی فیلم فجر تازه تمام شده است و می دانم خستگی ناشی از زحمات برگزاری اش هنوز برای دست اندر کاران باقی است. با قدردانی از تلاش هایشان، می خواهم در ربط با آنچه گفته شد، اینجا خطاب به ایشان سؤالی را مطرح کنم: «البته که بی ضابطه بودن، بد است و خیلی هم بد است. اما آیا فکر می کنید نوشتن و انتشار چند یادداشت سردستی و شمردن و ارائه ی سه عددش به دبیرخانه ی جشنواره جهت دریافت کارت تماشای فیلم (برای افراد رسانه ای؛ آن هم با دربرگرفتنِ تعدادی از آنان و نه همه شان) واقعا ضابطه ای مناسب و مفید است؟».کلّ سینمای ما، تمام ظرفیتش تقریبا همان است که تا کنون نشان داده و جای اضافی برای آدم های اضافی و جایگاه های الحاقی ندارد. آویزان شدن به آن، عِرض نمی آورَد که فقط زحمت مردم می دارد. انشاهای بلند و کوتاه و بر اساس ذوق و سلیقه ی شخصی که  بسیاری شان هم تکراری و کُپی برداری از هم هستند، مقاله و نقد نیستند و مخاطبان نیز متکی به پایگاه های فکری و فرهنگی و میزان دانش و دریافت خویش، به آسانی تن به شاگردیِ هر استادنمایی نمی دهند. آنچه سینمای ما کم دارد و کمبودش این آشفته بازار را آشفته تر می کند، نوشته های اصولی و راهگشا،  نقدهای علمی و مبتنی بر نظریه های هنری –  فلسفی، و نویسندگان و منتقدانی  باسواد و صاحب صلاحیت و متخصص است. حالا گیریم نه عینا مثل بعضی نوشته ها و نقدها و نویسندگان و منتقدانی که در آن سوی دنیا می توانند سبب هجوم انبوهی از مردم به سمت یک اثر هنری یا ادبی شوند و تأثیر شگرفی بر میزان فروشش بگذارند؛ اما دست کم، آنچه و آنکه مقبول و قابل اعتماد باشد و بتواند سره را از ناسره سوا کند. شک نیست که فقط رسانه های سالم و صالح و دلسوز سینمایی، بستر لازم و اولیه برای پُر شدن تدریجی این خلأ هستند.  

سی و هفتمین جشنواره ی فیلم فجر تازه تمام شده است و می دانم خستگی ناشی از زحمات برگزاری اش هنوز برای دست اندر کاران باقی است. با قدردانی از تلاش هایشان، می خواهم در ربط با آنچه گفته شد، اینجا خطاب به ایشان سؤالی را مطرح کنم: «البته که بی ضابطه بودن، بد است و خیلی هم بد است. اما آیا فکر می کنید نوشتن و انتشار چند یادداشت سردستی و شمردن و ارائه ی سه عددش به دبیرخانه ی جشنواره جهت دریافت کارت تماشای فیلم (برای افراد رسانه ای؛ آن هم با دربرگرفتنِ تعدادی از آنان و نه همه شان) واقعا ضابطه ای مناسب و مفید است؟».

 

 

 

فهیمه غنی نژاد        



 تاريخ ارسال: 1397/12/1
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.