پرده سینما

اسکی علیه اتم! نگاهی به فیلم «قهرمانان تلمارک» ساخته آنتونی مان

غلامعباس فاضلی

 

 

 

 

 

 

پنج‌شنبه ها، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!


با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 





قهرمانان تلمارک

The Heroes of Telemark

کارگردان: آنتونی مان

فیلمنامه: بن بارزمن، ایوان مافات بر اساس نوول «اسکی علیه اتم» نوشته کنات هاوکلید (۱۹۵۴) و «به خاطر آن مردان» نوشته جان دروموند (۱۹۶۲)

بازیگران: کرک داگلاس، ریچارد هریس، اولا یاکوبسن، مایکل ردگریو، و...

مدیر فیلمبرداری: رابرت کراسکر

موسیقی متن: مالکوم آرنولد

تدوین: برت بیتس

تهیه کننده: بنجامین فیتسز

هزینه تولید فیلم:  ۵.۰۰۰.۰۰۰ دلار

فروش فیلم: ۱.۶۵۰.۰۰۰ دلار

شرکت پخش فیلم در انگلستان: رانک

شرکت پخش فیلم در ایالات متحده: کلمبیا پیکچرز

تاریخ نخستین نمایش:   ۲۶   نوامبر ۱۹۶۵

مدت زمان فیلم: ۱۳۱ دقیقه

زبان فیلم: انگلیسی

رنگی

 

خلاصه داستان فیلم:

 

سال ۱۹۴۲. نروژ در تسخیر نازی هاست. کنوت استراد (ریچارد هریس) ، یکی از اعضای نهضت زیرزمینی نروژ، پیغام میکروفیلم شده ای را از همکاری که در کارخانه ی نازی ها کار می کند به دکتر رولف رولف پدرسنِ (کرک داگلاس) دانشمند می رساند. پس از کشف رمز، پدرسن و استراد متوجه می شوند که نازی ها در حال تولید "آب سنگین" هستند (عنصری اصلی برای تولید سلاح هسته ای). پس از ارسال پیام برای انگلیسی ها، به آنها دستور داده می شود تا به درون کارخانه ی به خوبی محافظت شده نفوذ کنند و مقدمات حمله ای توسط کماندوهای انگلیسی را فراهم کنند. از بخت بد، کماندوها در مسیر دچار حادثه ی مرگباری می شوند و پدرسن و استراد باید به تنهایی ماموریت را به پایان برسانند. این دو اتاق ماشین آلات "آب سنگین" را نابود می کنند، ولی پدرسن مجروح و دستگیر می شود. او پس از فرار به استراد می پیوندد (نحوه ی فرار در فیلم توضیح داده نمی شود). خرابکاری خسارات اندکی وارد آورده و نازی ها ماشین آلات جدیدی به کارخانه می فرستند. انگلیسی ها می کوشند با بمباران کارخانه را نابود کنند، ولی طرح شان با شکست رو به رو می شود. در این بین، نازی های به تنگ آمده از حمله های متفقین، تصمیم می گیرند "آب سنگین" را به آلمان بازپس بفرستند. پدرسن و استراد مسیر را کشف می کنند و ترتیبی می دهند تا محموله غرق شود.

 

 

 

 

 

طعم سینما – شماره ۲۱۶ : قهرمان تلمارک (The Heroes of Telemark)

 

 

 

آنتونی مان

 

قهرمانان تلمارک (که در اکران ایران با نام آتش بر فراز تلمارک به نمایش درآمد) را آنتونی مان ساخته است. مان از کشف های تئوری مؤلف است. با دنیایی فیلم از ژانرهای مختلف: وسترن، نوآر، جنگی، تاریخی، زندگینامه ای و... کارگردانی کاربلد با فیلمهایی که تعداد زیادی از آنها توی قلب آدم می نشینند و تا وقتی آدم زنده است آنجا می مانند. مان این سالها رفته رفته دارد برای سینمادوستان شناخته می شود. سالهای سال ناشناخته یا کم شناخته شده بود. یادم هست وقتی در سال ۱۳۷۲ فبلم مستند تئوری مؤلف را می ساختم هرچه منابع مکتوب فرنگی مختلف را جستجو می کردم (از اینترنت در آن سالها خبری نبود) عکس واضحی از او را پیدا نکردم و به ناچار یک عکس محو و کوچک از او را در فیلم مورد استفاده قرار دادم. و از یاد نمی برم که اندرو ساریس فقید در کتاب «سینمای آمریکا/ فیلمها و فیلمسازان» که در سال ۱۹۶۸ نوشته شده، مدخل آننونی مان را با این جمله آغاز می کند که «با دانیل مان اشتباه نشود»! یعنی در ایالات متحده هم آنتونی مان آنقدر ناشناخته بوده که ممکن بوده با دیگری اشتباه گرفته بشود! او علاوه بر قهرمانان تلمارک چند فیلم جنگی و مهم دیگر هم ساخته است و این فیلم نخستین تجربه او در اینگونه فیلم نیست. از همین رو قهرمانان تلمارک جذابیتی پنهان دارد که باعث می شود بشود بارها و بارها فیلم را دید.

 

 

جنگ دوم جهانی

 

 

بازیگران: کرک داگلاس، ریچارد هریس، اولا یاکوبسن، مایکل ردگریو، و...فیلمهایی با پسزمینه جنگ جهانی دوم را دوست دارم و فیلمهایی که پسزمینه آنها جنگ جهانی اول باشد را دوست ندارم! علت اش نمی دانم چیست؟! شاید این باشد که پالتو و کلاه سربازان جنگ جهانی اول اصلاً به دلم نمی چسبد! ولی در عوض همیشه فیلمها و حتی سریال هایی با موضوع جنگ دوم جهانی را دوست داشته ام. از سریال هایی مثل بازداشتگاه کلدیتس و دلاوران گرفته که دران کودکی ام از تلویزیون پخش می شدند، تا فیلمهایی سینمایی پرآواره ای نظیر توپهای ناوارون، قلعه عقابها، فرار بزرگ، فرار به سوی پیروزی، و...

فیلم قهرمانان تلمارک هم فیلمی در زمینه جنگ دوم جهانی است. در حد فیلمهای هم نسل و هم نوع خودش شناخته شده نیست، اما احتمالاً از خیلی از آنها فیلم بهتری است. به هرحال من اساساً شکل پلاستیک فیلمهای جنگ دوم جهانی را دوست دارم. شاید به این دلیل که با دوره نوجوانی ام پیوند خورده اند، و شاید به این علت که معمولاً فیلمهایی ماجراجویانه اند. ماجرا را دوست دارم.

 

 

 

فیلم زمستانی

 

 

در شماره دیگری از طعم سینما نوشتم که معمولاً فیلمهایی که در زمستان با برف بگذرند را دوست ندارم. بنابراین از نظر «پلاستیک» (فارغ از ارزشهای زیبایی شناسانه) فیلمی که ماجراهای آن در زمستان یا برف بگذرد برای من خوشایند نیست! برعکس فیلمهای «صحرایی»، «بیابانی»، و «تابستانی» را دوست دارم (این عبارات صرفاً در توضیح حال و هوای "پلاستیک" فیلمها هستند و جنبه "استتیک" ندارند) چون منظره بیابان با طبع ام بیشتر جورد در می آید! شاید از این رو که یک جنوبی هستم! بنابراین چشم بسته از تماشای فیلمی مثل لورنس عربستان، یا سه پدرخوانده بیشتر از تلألو یا فارگو لذت می برم. اما قهرمانان تلمارک یک فیلم «برفی» و «زمستانی» تمام عیار است! احتمالاً حتی از فیلم دیدنی قلعه عقابها هم «برفی»تر است! اما در عین حال به شدت دوست اش دارم و بارها و بارها صحنه های اسکی سواری و زمستانی آن را با شوق دیده ام! این هم یک تأثیرات فوق العاده این فیلم روی من است.

 

 

 

موسیقی متن

 

موسیقی متن فیلم اثر مالکو آرنولد هم روی تصاویر می نشیند، هم بسیار شنیدنی است. جزو آلبوم های نایاب موسیقی فیلم است که در سال ۱۹۶۵ روی صفحه عرضه شده و کمتر در دسترس کلکسیونرهای موسیقی فیلم است. البته در سال ۲۰۱۵ آلبوم موسیقی این فیلم در کنار موسیقی فیلم دلیجان ساخته جری گلداسمیت در کنار هم عرضه شدند که البته این دو آلبوم در کنار هم نامربوط بودند و معلوم نبود علت ارائه آنها در یک بسته چیست؟!

فیلم قهرمانان تلمارک پر از صحنه های فیلمبرداری «روز برای شب» است. آخرین فیلم فیلمبردارش رابرت کراسکر کبیر است. همان نابغه ای که مرد سوم کارول رید را فیلمبرداری کرده است. اما فیلمبردای «روز برای شب» با به اصطلاح «شب آمریکایی» قهرمانان تلمارک هنگام چاپ روی پزتیو به نتایج خوبی منجر نشده است. یادم هست در اکران این فیلم در سینماهای ایران صحنه های شبانه (که روز فیلمبرداری شده بودند) تاریک بودند و تماشاگران را اذیت می کردند. این تاریکی در حدی است که حتی در نسخه دی وی دی پخش جهانی فیلم، از خیر برخی صحنه های «روز برای شب» گذشتند و برخی صحنه ها که در فیلمنامه شب بود را، روز نشان دادند. مانند صحنه افتتاحیه فیلم که حمله پارتیزان ها به خودروها و تانک های آلمانی هاست، این صحنه را در «روز» می بینیم. (چون واقعاً درآوردن شبِ واضح روی نسخه ها مشکل بوده) اما در نسخه بلو ری که امکان تصحیح رنگ خیلی بیشتری در آن وجود داشته، صحنه را طبق فیلمنامه شب نشان می بینیم.چیزی که در موسیقی فیلم قهرمانان تلمارک حیرت آور است این است که مالکوم آرنولد آهنگساز فقید این فیلم، تم اصلی موسیقی این فیلم را دقیقاً از روی موسیقی فیلمی که در سال ۱۹۵۸ ساخته، یعنی ششمین مهمانخانه خوشبختی The Inn of the Sixth Happiness ساخته است! آن فیلم در «فوکس قرن بیستم» ساخته شده بود و ربطی به قهرمانان تلمارک ندارد. بنابراین حیرت آور است آرنولد فقید چرا از روی کار خودش کپی برداری کرده و اصلاً چرا؟! و چطور هیچکس متوجه نشده و اعتراضی هم نکرده است!

نمونه دیگری که بد نیست به این بهانه بهش اشاره کنم فیلم خارش هفت ساله است. موسیقی این فیلم را آلفرد نیومن در سال ۱۹۵۵ ساخته است. بجز قطعه های اول و آخر فیلم، یعنی عنوانبندی اول و آخر و قطعه «گرگ های منهتن»، بقیه موسیقی فیلم تنظیم مجدد فیلم نامه ای به سه زن محصول سال ۱۹۴۹ است. البته هم خارش هفت ساله و هم نامه ای به سه زن در «فوکس قرن بیستم» تهیه و توزیع شده اند. این هم از عجایب جهان موسیقی فیلم است.

 

 

 

روز برای شب

 

فیلم قهرمانان تلمارک پر از صحنه های فیلمبرداری «روز برای شب» است. آخرین فیلم فیلمبردارش رابرت کراسکر کبیر است. همان نابغه ای که مرد سوم کارول رید را فیلمبرداری کرده است. اما فیلمبردای «روز برای شب» با به اصطلاح «شب آمریکایی» قهرمانان تلمارک هنگام چاپ روی پزتیو به نتایج خوبی منجر نشده است. یادم هست در اکران این فیلم در سینماهای ایران صحنه های شبانه (که روز فیلمبرداری شده بودند) تاریک بودند و تماشاگران را اذیت می کردند. این تاریکی در حدی است که حتی در نسخه دی وی دی پخش جهانی فیلم، از خیر برخی صحنه های «روز برای شب» گذشتند و برخی صحنه ها که در فیلمنامه شب بود را، روز نشان دادند. مانند صحنه افتتاحیه فیلم که حمله پارتیزان ها به خودروها و تانک های آلمانی هاست، این صحنه را در «روز» می بینیم. (چون واقعاً درآوردن شبِ واضح روی نسخه ها مشکل بوده) اما در نسخه بلو ری که امکان تصحیح رنگ خیلی بیشتری در آن وجود داشته، صحنه را طبق فیلمنامه شب نشان می بینیم.

 

 

ریچارد هریس

 

درخشد. هریس در دهه 1950 و 1960 در خیلی فیلمها در کنار بازیگران بزرگ تاریخ سینما در جایگاه نقش دوم ظاهر شده است. در کنار جیمز کاگنی (با شیطان دست بده) گریگوری پک، آنتونی کویین و دیوید نیون (توپهای ناوارون) مارلون براندو (شورش در کشتی بونتی) چارلتون هستون (سرگرد دندی) ماکس فون سیدو (هاوایی) و شون کانری (مالی مک گوایرها). با وجود اینکه او در دهه 1960 در فیلمهایی مثل صحرای سرخ، زندگی ورزشی، کاپریس و کاملوت نقش اول را داشت، اما ابایی از ایفای نقش دوم در کنار یزرگان سینما نداشت. اما چرا؟! من نمی دانم، اما در سال های خیلی دور روایتی غیرموثق، و احتمالاً ساختگی درباره اش شنیدم که بسیار دوست دارم باورش کنم! پاسخی که هریس به این پرسش می دهد و من شخصاً خیلی مایلم واقعی باشد! این است که «من با غول های سینما کار کردم و چه افتخاری از این بالاتر!»ریچارد هریس فقید در این فیلم خوش در کنار کرک داگلاس می درخشد. هریس در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در خیلی فیلمها در کنار بازیگران بزرگ تاریخ سینما در جایگاه نقش دوم ظاهر شده است. در کنار جیمز کاگنی (با شیطان دست بده) گریگوری پک، آنتونی کویین و دیوید نیون (توپهای ناوارون) مارلون براندو (شورش در کشتی بونتی) چارلتون هستون (سرگرد دندی) ماکس فون سیدو (هاوایی) و شون کانری (مالی مک گوایرها). با وجود اینکه او در دهه ۱۹۶۰ در فیلمهایی مثل صحرای سرخ، زندگی ورزشی، کاپریس و کاملوت نقش اول را داشت، اما ابایی از ایفای نقش دوم در کنار یزرگان سینما نداشت. اما چرا؟! من نمی دانم، اما در سال های خیلی دور روایتی غیرموثق، و احتمالاً ساختگی درباره اش شنیدم که بسیار دوست دارم باورش کنم! پاسخی که هریس به این پرسش می دهد و من شخصاً خیلی مایلم واقعی باشد! این است که «من با غول های سینما کار کردم و چه افتخاری از این بالاتر!»

 

 

 

دوبله فارسی

 

قهرمانان تلمارک فیلم ۲ بار به فارسی دوبله شده است. در دوبله اول چنگیز جلیلوند به جای کرک داگلاس و عباس همایونی به جای ریچارد هریس حرف می زنند، و در دوبله دوم حسین عرفانی به جای کرک داگلاس سخن می گوید و دوبلور ریچارد هریس منوچهر والی زاده است. من دوبله دوم را روی پرده سینما «اوکسین» اهواز دیدم و دوبله نخستین را روی نسخه دی وی دی از صفحه نمایشگر خانگی.

دوبله دوم را بیشتر دوست دارم چون هم برایم خاطره برانگیزتر است، و هم صدای حسین عرفانی را در این فیلم روی چهره کرک داگلاس را خیلی می پسندم. اما دوبله نخستین این فیلم، از صدای جادویی تاجی احمدی به جای اولا یاکوبسون و صدای فوق العاده محمدباقر توکلی به جای مایکل ردگریو هم بهره برده است.

 

 

پسزمینه های واقعی

 

 

یلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است. خواکیم روننبرگ که سال گدشته از دنیا رفت مردی بوده که کرک داگلاس نقش او در این فیلم ایفا کرده است.  خواکیم روننبرگ در سال ۱۹۱۹ در شهر السوند متولد شد و هنگام حمله نازی‌ها به نروژ در سال ۱۹۴۰ از کشور گریخت. او در ۲۱ سالگی به همراه هشت دوستش با قایق راهی اسکاتلند شد اما بعد تصمیم گرفت به نروژ برگردد و بجنگد.  آلمان آن وقت‌ها به آب سنگین نیاز داشت و در رقابت با متفقین برای ساختن بمب اتم بود. آن زمان مقدار زیادی آب سنگین فقط در تاسیسات نورسک هیدرو در تلمارک ساخته می‌شد. آنجا بزرگ‌ترین تاسیسات هیدروالکتریک در نوع خودش بود و طبیعتاً هدفی بزرگ برای نیروی مقاومت نروژ. یک گروه کوچک در سال ۱۹۴۲ تلاش کرد این مرکز را نابود کند اما ناکام ماند.  یکسال بعد روننبرگ یک گروه کماندویی پنج نفری را برای این ماموریت انتخاب کرد. گروه با چتر روی کوه فرود آمد، به پایین اسکی کرد، داخل دره‌ها خزید و از رودخانه‌های یخ‌زده عبور کرد. پس از آن روننبرگ و مردانش سوار قطار شدند و مواد منفجره را داخل مرکز کار گذاشتند و تمام. او گفت: فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است. خواکیم روننبرگ که سال گدشته از دنیا رفت مردی بوده که کرک داگلاس نقش او در این فیلم ایفا کرده است.

خواکیم روننبرگ در سال ۱۹۱۹ در شهر السوند متولد شد و هنگام حمله نازی‌ها به نروژ در سال ۱۹۴۰ از کشور گریخت. او در ۲۱ سالگی به همراه هشت دوستش با قایق راهی اسکاتلند شد اما بعد تصمیم گرفت به نروژ برگردد و بجنگد.

آلمان آن وقت‌ها به آب سنگین نیاز داشت و در رقابت با متفقین برای ساختن بمب اتم بود. آن زمان مقدار زیادی آب سنگین فقط در تاسیسات نورسک هیدرو در تلمارک ساخته می‌شد. آنجا بزرگ‌ترین تاسیسات هیدروالکتریک در نوع خودش بود و طبیعتاً هدفی بزرگ برای نیروی مقاومت نروژ. یک گروه کوچک در سال ۱۹۴۲ تلاش کرد این مرکز را نابود کند اما ناکام ماند.

یکسال بعد روننبرگ یک گروه کماندویی پنج نفری را برای این ماموریت انتخاب کرد. گروه با چتر روی کوه فرود آمد، به پایین اسکی کرد، داخل دره‌ها خزید و از رودخانه‌های یخ‌زده عبور کرد. پس از آن روننبرگ و مردانش سوار قطار شدند و مواد منفجره را داخل مرکز کار گذاشتند و تمام. او گفت: "همه ما فکر می‌کردیم که این سفری بدون بازگشت است." پس از انفجار، این مردان ۳۲۰ کیلومتر در تلمارک اسکی کردند تا به سوئد، کشور همسایه نروژ برسند؛ آن هم در حالی که ۳۰۰۰ سرباز آلمانی در تعقیب‌شان بود. روننبرگ با لبخندی عجیب از این واقعه به عنوان "بهترین اسکی آخر هفته عمرش" یاد می‌کند.

این عملیات و به دنبال آن حمله هوایی سال بعد آمریکا موجب شد آلمانی‌ها از برنامه‌شان دست بردارند؛ عملیاتی که عنوان موفقیت‌آمیزترین عملیات خرابکاری جنگ جهانی دوم از آن یاد می‌شود.

 

 

تفاوت نسخه رانک و کلمبیا

 

فیلم در اروپا به وسیله کمپانی «آرتور رانک» پخش شده و در ایالات متحده «کلمبیا» پخش آن را به عهده گرفته است. نسخه ای که من در دهه ۱۳۶۰ در سینما «اوکسین» اهواز دیدم با «نشان» آرتور رانک شروع می شد که مردی قوی بنیه را نشان می داد که با یک کوبه فلزی بزرگ (در حرکت آهسته شده) روی صفحه بزرگی ضربه می زند و صدای آن را درمی آورد. در نسخه پخش ایالات متحده «علامت» کلمبیا را می بینیم که زنی با قامت افراشته، مشعلی را به دست گرفته است.

هر دو نسخه به سیاهی فیدآوت می شود و بعد به تصویر فیلم فیداین می گردد. اما تفاوت خیلی کوچکی در لحظه فیداین از سیاهی به تصویر هست: در نسخه «رانک» هنگام فیداین تصویر، پیش از آغاز موسیقی فیلم، صدای «دینگ» ظریفی شنیده می شود. یک جور زنگ کوچک که قرار است ما را آماده کند برای دیدن فیلم، اما عملاً روح ما را با خودش می برد و تا پایان فیلم روی پرده سینما اسکوپ سینما رها نمی کند.

 

 

 

سینما و دبیرستان

 

سئانس های سینما در دهه ۱۳۶۰ وقتی دبیرستان می رفتم بیشتر ۹۰ دقیقه ای بودند. سئانس  اول ۹.۳۰ تا ۱۱ سئانس دوم ۱۱ تا ۱۲.۳۰ سئانس سوم ۱۲.۳۰ تا ۲ سئانس چهارم ۲ تا ۳.۳۰ سئانس پنجم ۳.۳۰ تا ۵ سئانس ششم ۵ تا ۶.۳۰ در زمستان این سئانس آخر بود. مطمئن نیستم سئانس هفتم ۶.۳۰ تا ۸ در نیمه اول سال که روزها زولانی تر بودند وجود داشت. اصولاً با غروب آفتاب سینماهای شهرستانها تطعطیل می شد. (تهران را درست به خاطر نمی آورم). به هر حال مثل این سال ها، یا سالهای خیلی دورتر نبود که سینما شب هم فیلم نمایش بدهد.

بیشتر فیلمهای اکران آن سالها پس از جرح و تعدیل به زمان ۷۰ الی ۸۰ دقیقه می رسیدند و ده پانزده دقیقه هم وقت برای تخلیه سالن باقی می ماند. اما قهرمانان تلمارک چون فیلم جنگی بود و کمتر صحنه ای برای حذف شدن داشت، سئانس هایش ۱.۴۵ دقیقه بود. یعنی ۹.۳۰ تا ۱۱.۴۵ و ۱۱.۴۵ تا ۱ و...

تا زنده هستم این دلهره را فراموش نمی کنم! دبیرستان ما ساعت ۱۲.۲۰ تعطیل می شد. من معمولاً ساعت ۱۲.۴۰ دقیقه می رسیدم خانه. پدرم ساعت ۱.۱۰ از مغازه به خانه می رسید و حدود ۱.۳۰ وقت نهار خانواده بود. در تمام سال های دبیرستان هرگز دیرتر از ساعت ۱۲.۴۰ به خانه نرسیدم. اما آن روز وقتی وارد سینما «اوکسین» شدم نتوانستم اواخر فیلم بیایم بیرون. اولش فکر نمی کردم فیلم تا آخر سئانس طول بکشد و بعدش دیدم نمی توانم کرک داگلاس چانه سوراخ جادویی تا دقیقه آخرش روی پرده سینما نبینم. از دبیرستان دررفته بودم سینما. دبیرستان «شاهپور» که بعد از انقلاب به «شهید مصطفی خمینی» تغییر نام داده بود، بزرگترین و یکی از قدیمی تربن دبیرستان های اهواز بود. آنقدر باعظمت که در دهه ۱۳۸۰ به دو-سه قسمت تکه پاره اش کردند. این دبیرستان نقش بسیار مهمی در زندگی من ایفا کرد. دبیرستان «البرز» تهران نبود، اما عظمت اش از قله دماوند هم کمتر نبود.

به هرحال تمام ۲۵-۳۰ دقیقه آخر فیلم را در اضطراب عجیبی سر کردم. کرک داگلاس توی آن کشتی بمب کار گذاشته بود و اتفاقی خانم بارداری که از دوستان قدیم اش بود و نوزادی توی بغلش داشت را می دید. او تلاش می کرد آنها را از کشتی بیرون  بفرستد. کار سخت و پردلهره ای بود. من بیش از او دلهره داشتم که زودتر برسم خانه. آن دقیقه ها چه سخت گذشت! فیلم ساعت ۱۲.۵۰ تمام شد و حدود ساعت ۱ دوان دوان رسیدم خانه. یادم نمی رود چطور تمام راه را نفس نفس زنان دویدم!... در سال های بعد هرگز پیش نیامد که دلهره درون فیلم را با همه وجودم همزمان و به طور زنده حس کنم! این از تبعات سینما رفتن پنهانی بود.

 

 

 

غلامعباس فاضلی

 

 

برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید

 

 


 تاريخ ارسال: 1398/5/17
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>سعید جلیلی:

منم علاقه به فیلمهای با موضوعات جنگ دوم جهانی و فیلمهای با موضوع نازی رو دارم ... البته عاسق سینمای دهه 70 و 80 امریکا هم هستم فیلمهایی مثل دونده ی ماراتن و ....

0+0-

شنبه 1 مرداد 1401



>>>سعید :

جالبه که فیلمهایی که بعدها در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم راجع به جنگ جهانی دوم ساخته شدند، هرگز نتوانستند آن شیفتگی فیلمهای جنگی دهه‌های پنجاه تا هشتاد را در مخاطبشان پدید بیاورند

31+0-

يكشنبه 20 مرداد 1398



>>>سامان الف:

پوسترهای فیلم اون زمان واقعن پرازگرما بودن

11+0-

شنبه 19 مرداد 1398



>>>متین:

فیلم های جنگی شیدایی برانگیز

12+0-

جمعه 18 مرداد 1398



>>>افسانه.م:

طعم سینما یهم یاداوری میکنه سینماچقدر زنده است

12+0-

جمعه 18 مرداد 1398



>>>نیما:

کرک داگلاس حرف نداره

14+0-

جمعه 18 مرداد 1398



>>>ادیب:

یک شماره خواندنی دیگراز طعم سینما

37+0-

پنجشنبه 17 مرداد 1398




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.