پرده سینما

یک فیلم مستندِ کوتاه، از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر

فهیمه غنی نژاد


 

 

 

 

 


 

 

 

 

گذاشتم گرد و غبارها بخوابد تا آنچه در قالب «سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر» گذشته بود بهتر دیده شود. رخدادهای عجیب و فیلم های ضعیف و داوری ضعیف تر، سه شاخصه ی اصلی جشنواره ای بودند که با انتخاب و مونتاژ چند نمای درشت آن، شاید بشود فیلم مستند کوتاهی تهیه کرد و موجب اعجاب و در عین حال، انبساط خاطر تماشاگر شد. فرم این فیلم می تواند غیر خطی باشد، بی ترتیب و توالی زمانی. مثلا چنین چیزی:

از نمایی آغاز شود که کمی به پایان جشنواره مانده است. یعنی از جایی که عوامل سازنده ی یک فیلم، معلوم نیست چرا از آمدن به مراسم اختتامیه و نیز گرفتن جایزه شان امتناع کرده اند..... یکی از داوران که سیمرغ بلورین روی دست او و همکارانش مانده است، با خشم اعلام می کند سیمرغ را با یادداشتی حاکی از ناسپاسی بَرنده ی آن، به موزه ی سینما پَر می دهند (فقط کبوتران که نامه بَر نیستند). یا اصلاً به یک فیلم دیگر اهدا می کنند!

اما در نمای بعد می بینیم همان جایزه در اختیار دبیر جشنواره گذاشته شده است (غافلگیری سینمایی) و هیئت داوران توصیه کرده اند در صورت عذرخواهیِ رسمیِ برنده ی اصلی، به او اهدا شود!

نمای سوم، گره گشایی از دو نمای پیش است. یعنی اینجا دیگر معلوم می شود یک گروه سینمایی، بعد از اینکه فیلمی پُرزحمت و پُرخرج را (که البته منبع مالی اش خیلی روشن نیست) ساخته و پرداخته اند و به جشنواره فرستاده و برنده شده اند و خبر آن هم مشخص نیست از کجا به گوششان رسیده است، دفعتاً و بی هیچ مقدمه ای به فکر می افتند که مدیران فرهنگی جامعه، چه بی فرهنگ هستند و رویه و راهشان چه غلط است! پس، با یک حرکت ناگهانی و یک اقدام انقلابی، مراسم اختتامیه را دور می زنند.

در نمای چهارم، دبیر جشنواره یعنی یکی از همان مدیران فرهنگی، نه تنها کل مسئله را جزئی می بیند بلکه از خودگذشتگی می کند و بر زبان می آورَد که توهینی به داوران نشده و هرچه بوده، متوجه او بوده است! این نما بیشتر، بار آموزشی و اخلاقی دارد.

در سکانسی دیگر، برنده ای دیگر که از جایزه اش  ناراضی است، آن را سوا - جدا می کند (سوا - جدا کردن فقط مخصوص میوه که نیست). لوح تقدیر را برمی دارد و تندیس را به دبیرخانه  ی جشنواره پس می دهد!

این مستندِ خیالی، بخش های خنده آور خوبی را از دست خواهد داد اگر از شکلک ها و چشمک ها و پچ پچ های بعضی عوامل سازنده ی فیلم ها در نشست های مطبوعاتی بگذرد. یا مثلا نشان ندهد آن خانم کارگردان را که در میانه ی گفتگوی مطبوعاتی و در برابر خبرنگارانِ رسانه ها و دوربین های عکاسان، ناگهان شروع به پاک کردن روژ از روی لب هایش می کند!

 این فیلم کوتاه اگر بخواهد بازیگرانی را نشان بدهد که در نشست مطبوعاتی جشنواره، با یقه ی باز، صورت عبوس و عصبی، و حرکات تهدیدآمیزِ دست صحبت کرده اند لازم است بُرش هایی نیز از تصاویرشان در جشن ها و جشنواره های خارجی بیاورد؛ با پوشش و حرکات و سکنات و حرف ها و لحن و رفتاری که در آنجاها داشته اند!

منتقدانی هم که جوایز را به این اعتبار، بی اعتبار می خوانند که سهمی از آن، نصیب کسی از تحریم کنندگان جشنواره شده است(!)، با نمایی دیدنی حتما باید دیده شوند.

درشت کردنِ تیتراژ برخی فیلم های جشنواره و آوردن شان در این مستند، کار مخاطبان کنجکاو سینما را ساده می کند. به این معنا که برای پی بردن به روابط و مناسباتی که سبب ساخته شدن آن فیلم ها یا احتمالا راه یافتن شان به مراسم و مسابقه شده است نیازی نیست خودشان را به دردسر بیندازند. فقط کافی است در تیتراژهایی که این مستند آورده، روی همنامی های برآمده از نسبت ها کمی مکث کنند.

گفته می شود در یک مورد، اصرار و قهر کردن یکی از داوران برای تحمیل سلیقه اش، موجب کوتاه آمدن سایر همکاران و به کرسی نشستن حرفش گردیده و باعث شده است حقی به حقدار نرسد. اگر علت بی توجهی به بازیگر خوب و پُرکاری که فیلم های خوبی هم در کارنامه دارد و دلیل اجحاف به وی، واقعا این بوده باشد پس «داوریِ» امسال نه ضعیف که از پای بست ویران بوده و اختصاص دادن بخش مهم و اشک آوری از مستند به آن، از نان شب واجب تر است!

داور دیگری اما تنها انتقادش از داورانِ همکار، نبودن دوستی و صمیمیت در صحبت های میانشان بوده است و ظاهراً کم وکسر دیگری در کارشان ندیده! بد نیست از سوی این مستند، او به عنوان انتخاب کننده ی داورانِ سال های آتی پیشنهاد شود.

گذشته از تمام اینها و سوای همه ی مستندها و نماهای فرضی و واقعی، اعتقاد قطعی دارم یکی از مشکلات اصلی و بزرگ این «جشنواره فیلم» آن است که می خواهد یا قرار است بدنه اش را تا اندازه ی ده روزِ «جشن فجر» کش بدهد اما بنیه اش را ندارد. ضعیف تر از این حرف هاست. نه فقط فیلم قابل قبول، که شرایط لازم دیگر را هم کم دارد و همین است که کم می آورَد. در انبوه محصولات سینمایی ناگزیر می شود درشت را با ریز، خوب را با خراب، و سالم را با لک دار بدهد. مجبور می شود دَرهم عرضه کند و نه با روش و در شأن یک جشنواره.


فهیمه غنی نژاد


 تاريخ ارسال: 1398/12/9
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>ساتیار:

کاش مسئولان جشنواره به این انتقادهای بدون حب و بغض و منصفانه که به حیثیت جشنواره فجر کمک می کند توجه جدی نمایند.

1+0-

دوشنبه 12 اسفند 1398



>>>فاطمه:

درود

4+0-

شنبه 10 اسفند 1398



>>>از قدیمی ها:

خیلی وقت بود دو کلمه حرف حساب نشنیده بودم. باورتون میشه؟

4+1-

شنبه 10 اسفند 1398



>>>شایان:

گفتنی ها را همه گفتی...

3+0-

شنبه 10 اسفند 1398



>>>امیرحسین:

هزار احسنت بر شما

3+0-

شنبه 10 اسفند 1398



>>>فرهاد:

درود بر خانم غنی نژاد که همیشه خیلی رک و بی تعارف، معایب جشنواره را مطرح می‌کنند.

4+0-

جمعه 9 اسفند 1398




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.