پرده سینما
بنیاد سینمایی فارابی اخیرا شرط جدیدی را برای حمایت از فیلمهای سینمایی اعلام كرده است كه در پی آن معرفی کارگردان و تهیهکننده مستقل در هنگام دریافت پروانه ساخت الزامی شده است، این شرط جدید این روزها باعث اعتراض و گلایهی برخی كارگردانان و بعضا تهیهكنندگان شده است.
به گزارش ایسنا، پوران درخشنده با اشاره به تصمیم جدید بنیاد سینمایی فارابی مبنی بر حمایت از فیلمها با تهیهكننده و كارگردان مستقل گفت: موافق این طرح نیستم چرا كه هیچ ایجاد انگیزهای در فیلمساز ایجاد نمیكند.
این كارگردان سینما اظهار كرد: خیلی وقتها ممكن است كارگردانی، تهیهكننده برای موضوع فیلمش پیدا نكند و خودش بخواهد آن را بسازد تا مشكل كمتری داشته باشد.
وی افزود: به نظر من كسی كه بیشتر باید از آن حمایت شود، فیلمسازان مستقل هستند. باید به این افراد كه با عشق وارد كار میشوند و خودشان را به سختی میكشند كمك كرد نه این كه بخواهیم آنها دو آدم جدا باشند.
كارگردان پرنده كوچک خوشبختی با بیان اینكه همیشه در فیلمهایش حداقل 30 درصد را سرمایه گذار بودهاست، خاطرنشان كرد: كمتر پیش میآید كسی روی سوژهای كه دوست ندارد، سرمایه بگذارد بنابراین فیلمهای من هم رنگ و بوی خود را دارد و شاید تهیهكننده رغبت نداشته باشد آن را كار كند. در واقع من به دنبال موضوعاتی میروم كه علاقهام است و مجاب كردن تهیهكننده مستقل باعث میشود انگیزه از دست برود.
درخشنده با تاكید بر اینكه اگر حمایتها اینگونه باشد انگیزه از بین میرود، گفت: فكر میكنم باید كمك بیشتری به كارگردانان و تهیه كنندگان مستقل شود و نباید شرایط را برایشان سختتر كنیم.
و همچنین در پی تصمیم اخیر بنیاد سینمایی فارابی تعدادی از اعضاء شورای مرکزی مجمع فیلمسازان سینمای ایران، علیرضا داود نژاد، مهدی فخیمزاده، کیومرث پوراحمد، مجید قاری زاده، مهرداد فرید، داود موثقی، منوچهرمصیری، محسن امیریوسفی، محمد احمدی وعزیزاله حمید نژاد در متنی با عنوان «دفاع از حریم سینمای مستقل» نسبت به اتخاذ این تصمیم اعتراض كردند.
در این بیانیه آمده است: «بنا بر اخبار منتشره در برخی خبرگزاریهای رسمی، بنیاد سینمایی فارابی طی تصمیمی غیر کارشناسانه اعلان کرده که از این پس تنها از پروژههایی حمایت خواهد کرد که تهیه کننده و کارگردان مجزا از هم داشته باشند و این دو وظیفه در شخصی واحد جمع نشده باشد. مدیر عامل محترم آن بنیاد دلیل این تصمیم را بروز پارهای از مشکلات دانسته که در سالهای اخیر گریبان تعدادی از این پروژه ها را گرفته و باعث «لطمات جبران ناپذیر» به کیفیت این آثار شده است.
در این جا لازم میدانیم به عنوان تشکلی که اکثریت قریب به اتفاق تهیه کننده / کارگردانان سینمای ایران را در عضویت خود دارد، نکاتی را به اطلاع افکار عمومی برسانیم.
1-فیلمسازانی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، کیومرٍث پوراحمد، کیانوش عیاری، ابوالحسن داودی، رضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد، احمدرضا درویش، پرویز شهبازی، سیروس الوند، خسرومعصومی، محمد بزرگ نیا، علی شاه حاتمی، عبدالرضا کاهانی، وحید موساییان، سیامک شایقی، اصغرهاشمی، و دهها تن دیگر از بزرگان و افتخار آفرینان سینمای ایران که اغلب از اعضای این تشکلند، بیشتر فیلمهای خود را شخصا تهیه و کارگردانی کردهاند و مایلند این روند را در آینده فیلمسازیشان ادامه دهند. مدیر عامل محترم بنیاد سینمایی فارابی باید توضیح دهند که اگر آن بنیاد نمیخواهد از این فیلمسازان حمایت کند، پس قرار است حمایت آنها از کدام دسته از فیلمسازان باشد؟ آیا ایشان میخواهند تجربه حمایتهای بی دریغ آن بنیاد از تهیه کنندگان خلق الساعه، بی گذشته و بدون شناسنامه را که همگی بودجههای چندین میلیاردی داشتهاند اما در مرحله اکران شکست خوردهاند، ادامه دهند؟ آیا ایشان در خصوص «لطمات جبران ناپذیری» که این گروه از «تهیهکنندگان دولت پسند» در این سالها به سینمای ایران زدهاند هیچ برآوردی ندارند؟
2-بزرگترین افتخار تاریخ سینمای ایران در سال گذشته که موفق به دریافت جایزه اسکار نیز شد، محصول تلاش فیلمسازی بود که هر دو وظیفه تهیهکنندگی و کارگردانی را شخصا به عهده داشت. اگر بنیاد سینمایی فارابی به بهانهی این که این نوع فیلمها «لطمات جبران ناپذیر» به سینما زدهاند، نمی خواهد ازاین گروه از فیلمسازان حمایت کند، پس تلاش مدیران آن بنیاد در عکس انداختن با آنها در مراسم استقبال از ایشان چه معنایی می تواند داشته باشد؟
3-اصولا دلیل پیدایش و تأسیس بنیاد سینمایی فارابی در دهه شصت حمایت از سیستم کارگردان محوری در مقابل سیستم فیلمسازی بازاری، بیهویت و شکست خوردهی پیش از انقلاب بود. برای آن که موسسان آن بنیاد میدانستند مغز متفکر و قلب تپندهی سینمای مولف پس از انقلاب در نزد کارگردانان پر شور و حالی است که با تجمیع مسئولیت تهیه کنندگی در آنها میتواند به بنیان یک سینمای متعالی بیانجامد. با مرور موفقیتهای سینمای ایران در سه دههی گذشته معلوم میشود اغلب این درخششها متعلق به همین گروه از فیلمسازان است. انصراف بنیاد فارابی از این نوع حمایتها، به معنای نفی علت شکل گیری خود است. اگر این بنیاد دلیل تاسیس خود را نفی کند، خود بخود علت بقای خود را نیز نفی کرده است و دیگر حضورش در سینمای ایران جز تحمیل هزینه به دوش دولت و تاراج بیت المال به دست گروهی خاص، معنای دیگری ندارد. به همین خاطر، این تصمیم جدید آن بنیاد میتواند بیشتر مصداق «یکی بر سر شاخ بن میبرید» باشد.
4-اگر مدیر محترم آن بنیاد کتب تاریخ سینمای جهان را تورقی میکرد قطعا متوجه می شد که کارگردانان بزرگی چون هاوارد هاکس، آلفرد هیچکاک، استیون اسپیلبرگ، فرانسیس فورد کوپولا، جرج لوکاس و ... در برهه ای از فعالیتهای فیلمسازیشان به این نتیجه رسیدند که برای رهایی از دست نظام تهیهکننده سالاری که هر گونه تجربهی جدید را سرکوب میکند، خود تهیهکننده فیلمهایشان باشند تا به این ترتیب، قدرت و تصمیم گیری در انتخاب سوژه و ایده به عهده خودشان باشد. با این وصف مدیر عامل محترم بنیاد باید توضیح دهند که آیا نگرانی ایشان واقعا به خاطر «لطمات جبران ناپذیر» است یا به خاطر تجربههای متفاوتی است که اگر چه برای ملت ایران افتخار میآفریند، اما ممکن است با سلیقه وموقعیت مدیران ناسازگار باشد!
5-در ایران نیز بسیاری از کارگردانان سرشناس که حالا تعدادشان به هفتاد نفر رسیده، با تأسیس تشکلی به نام «مجمع فیلمسازان سینمای ایران» کار تهیه کنندگی بعضی از آثار خود را شخصا به عهده گرفتهاند. البته در ایران تأسیس چنین تشکلی، نه به خاطر اقتدار تهیهکنندگان بوده که مثلا کارگردانان خواسته باشند برای رسیدن به نگرهی خود در تولیداتشان، با به عهده گرفتن وظایف تهیه کنندگی، خود را از زیر سیطرهی تهیه کنندگان رها کرده باشند. بلکه بیشتر به خاطر انجام بخشی از وظایف زمین ماندهی تهیهکنندگان بوده که فکر تهیه کنندگی را در میان کارگردانان ایجاد کرده است. در ایران به دلیل نبودن مراکزی که به آموزش تخصصی تهیه کنندگی بپردازد، اغلب تهیهکنندگان کار خود را از طریق آزمون و خطا آموختهاند. چنین وضعیتی برای جایگاه تهیه کنندگی شمایلی بیمار گونه ساخته است. به همین دلیل بعضا کارگردانان ناچارند که تهیهکننده آثار خود نیز باشند. البته آسیب شناسی تهیه کنندگی در ایران مبحث گستردهای است که نیاز به بحث و تحقیق مفصلی دارد. این که در ایران سینما، نیمه دولتی است و تهیه کنندگان با کمکهای دولتی ادامه حیات میدهند، این که اغلب آنان، از تلویزیون به سینما آمده اند و مدیوم سینما را با تلویزیون در آمیختهاند. این که متاسفانه سود شان را در تولید میدانند و از کسب درآمد در مرحله ی توزیع و نمایش نا امیدند و مسائلی از این دست، به بیمارگونهگی جایگاه تهیه کنندگی در این دیار، دامن زده است.
6-در شرایطی که کانالهای ماهوارهای فارسی زبان، با پخش سریالها و فیلمهای دوبله شده تماشاگران ایرانی را به تاراج بردهاند، به انزوا کشیدن اصلی ترین نهاد دانایی سینمای ایران که همین گروه از فیلمسازان هستند، آیا جز هیزم ریختن به تنور بیگانگان، معنای دیگری خواهد داشت؟!
7ـ و آخر این که اگر مدیر محترم آن بنیاد در در دوران مدیریتی خود متوجه مشکلاتی از این ناحیه شده، پیشنهاد می کنیم آن را از زاویهی نوع مدیریت خود، علت یابی کنند. چرا که در سالهای دورتر که گروههای دیگری از مدیران، هدایت امور سینما را به عهده داشتند هیچگاه با چنین مشکلاتی مواجه نبودهاند و حتی موفقیتهای سینمای ایران را مرهون تلاشهای همین گروه از فیلمسازان میدانستهاند.»
و اما سید جمال ساداتیان گفت: در مجموع فكر میكنم یكی بودن تهیه كننده و كارگردان باعث لطمه دیدن فیلمهای سینمایی ارزشمند میشود.
این تهیهكننده سینما، درباره تصمیم بنیاد سینمایی فارابی برای پرداخت نكردن تسهیلات به فیلمهایی كه تهیه كننده و كارگردانشان یكی است بیان كرد: باید توجه داشته باشیم كه از لحاظ تخصصی حیطه تهیهكنندگی و كارگردانی دو حیطه كاملا مجزا هستند.
وی ادامه داد: بخشی از وظیفه تهیه كننده انجام فعالیتهای خدماتی در طول پروژه است اما كارگردان باید تمام تمركزش را بر روی هر چه بهتر تصویر كردن اندیشهاش بگذارد، حال اگر یك كارگردان بخواهد درگیر كارهای ریز در طول تولید اثر شود، طبیعتا ذهنش مشوش شده و نمیتوان از او انتظار داشت كه تمركز خود را به اندیشهاش اختصاص دهد.
ساداتیان درعین حال خاطرنشان كرد: البته این را هم باید بگویم كه این موضوع در مورد كارهای قابل تامل صادق است نه كارهایی كه در آنها بودن و نبودن كارگردان خیلی تفاوتی نمیكند، در هر صورت معتقدم برای فیلمهایی كه بخشی از آنها به حوزه اندیشه باز میگردد كارگردان باید تنها تمركز خود را روی این بخش گذاشته و اجازه دهد تهیه كننده درگیر ریزه كاری شود.
این تهیه كننده سینما در پاسخ به این مطلب كه برخی از كارگردانها در شرایط فعلی سینمای ایران تهیه كنندهای برای فیلمهای غیر گیشهای خود پیدا نمیكنند، اظهار كرد: بله. این كارگردانها طبیعتا به این سمت میروند كه خود تهیه كنندگی را برعهده بگیرند و از طریق نهادهای مختلفی مانند فارابی هزینه فیلم را تامین كنند. فكر میكنم در آن شرایط كارگردان و تهیه كننده بودن به صورت توامان خیلی مشكلی ندارد.
سیدجمال ساداتیان در پایان سخنان اش خاطرنشان كرد: همانطور كه گفتم معتقدم تهیهكنندگی و كارگردانی از نظر حرفهای دوجنس كاملا متفاوت است و اشتغال یك نفر در هر دو جایگاه در یك پروژه سینمایی به صورت همزمان به فیلم لطمه میزند. شاید فارابی از طریق تفكیك این موضوع قصد دارد كاری كند كه چنین همزمانی تخصصی در سینمای ایران كمتر شود.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی اخیرا شرط لازم برای حمایت از آثار سینمایی را معرفی کارگردان و تهیه کننده مستقل در هنگام دریافت پروانه ساخت اعلام کرد.
بر اساس تصمیم سید احمد میرعلایی تمام پروژههای سینمایی که نیازمند حمایتهای این بنیاد هستند میبایست در هنگام اخذ پروانه ساخت تهیهکننده و کارگردانی مجزا و مستقل معرفی نمایند تا زمینه بررسی و حمایت از آنها فراهم شود.
بر پایه این گزارش ، طی سالهای گذشته به دلیل تهیهکنندگی و کارگردانی مشترک برخی از افراد برای یک پروژه، ناهماهنگیهایی شکل گرفته و روند اغلب آثاری که این رویکرد را پیش گرفته بودند با مشکلاتی و موانعی همراه شده و در نهایت این موانع و مشکلات لطمات جبران ناپذیری به کیفیت فیلم تولیدی وارد کردهاند.
تسریع در ارتباط موثر بنیاد سینمایی فارابی با عوامل تولید و جلوگیری از تداخل فعالیتها از جمله نتایج این رویه است که در نهایت به افزایش کیفیت نسخه نهایی اثر سینمایی منجر خواهد شد.»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|