مریم پزشکپور
خاکسپاری بی سروصدا و زودهنگام حمیده خیرآبادی برای خیلی ها سؤال برانگیز شد. با انتشار عکس های خاکسپاری خیرآبادی که عکاس ایسنا گرفته بود، زمزمه های بدبینانه ای سر داده شد و حرف و حدیث های مختلفی بر سر زبانها افتاد: چرا ثریا قاسمی، دختر حمیده خیرآبادی مادرش را بی سروصدا و سریع به خاک سپرد؟ چرا در خاکسپاری لبخند به لب داشت؟ چرا لباس عزا به تن نکرده بود؟ چرا مادرش را از یک تشیع جنازه باشکوه محروم کرد؟ و دهها پرسش دیگر.
اما ما حق نداریم در زندگی و روابط خصوصی افراد دخالت کنیم. تصمیم هایی که افراد در زندگی خصوصی شان می گیرند ارتباطی به دنیای پیرامون ندارد. تشیع جنازه بی سروصدا یا باشکوه تغییری در جایگاه تاریخی حمیده خیرآبادی ایجاد نمی کند؛ رنگ سبز شاد لباس بانو قاسمی دلیل بی احترامی به مادرش نیست؛ لبخند او را نباید به خوشحالی تعبیر کنیم. چون هر یک از افراد در مواجهه با اندوه یا سرخوشی رفتارهای مخصوص به خودشان را دارند. به هر حال ما حق داریم در برابر رفتارهای دیگران تفسیر خودمان را داشته باشیم؛ اما فراموش نکنیم حق نداریم به این تفسیر جنبه مرکزی بدهیم. باید مطمئن باشیم همانطور که خود مرحومه خیرابادی در آخرین گفتگویش تصریح کرده بود، هیچکس بیش از ثریا قاسمی، مادرش را دوست ندارد و نمی تواند دوست داشته باشد. از این رو نه حالا و نه در آینده هرگز بد دل نباشیم و بیاموزیم همه را آن طوری که هستند قبول کنیم؛ نه آن طوری که دوست داریم باشند.
*********
حمیده خیرآبادی. متولد سال 1303 رشت. آغاز فعالیت هنری از 1326 با تئاتر فرهنگ. مرگ در سن 86 سالگی. صدها تصویر و هزاران لحظه از او در خاطره ها نقش بسته. اما کسی می تواند شکوه تکان دهنده آن لحظه ای را فراموش کند که در فیلم اجاره نشین ها او پسرش «عباس» را نصیحت می کند که حق مردم را پایمال نکند؟ کسی یادش می رود لحظه ای را در همین فیلم که او بین دو پسرش (با بازی عزت انتظامی و رضا رویگری) الفت و آشتی ایجاد کرد؟ مهر او را «مادری با لبخندی به یادماندنی» توصیف کرد:
حمیده خیرآبادی در سینمای ایران بارها نقش مادر را بازی کرد. چشمهای گریان و لبخند همیشگیاش در این نقشها سیمایی خاطرهانگیز و دریادماندنی از این بازیگر ارائه میدهد. پرسونای سینمایی حمیده خیرآبادی به عنوان مادری شیرین و دوستداشتنی با فیلمهایی که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازی کرد شکل گرفت. خیرآبادی بازیگری در سینما را در سال 1332 و با فیلم میهنپرست شروع کرد .در سالهای پیش از انقلاب او بازیگری پرکار بود، اما به دلیل ویژگیهای ظاهری و نوع نقشهایی که داشت هرگز در شکل و شمایل یک ستاره قرار نگرفت.
این اتفاق باعث شد در سالهای پس از پیروزی انقلاب خیرآبادی بدون مشکلات و محدودیتهایی که برای ستارههای سینمای قبل از انقلاب به وجود آمد کار کند و محبوبیت و شهرتی خاص به دست آورد. محبوبیتی از جنسی ویژه که بازیگران دیگر از آن محروم بودند. خیرآبادی در دهه 60 و پس از آن در فیلمها و مجموعههای مختلف نقش مادرانی را بازی کرد که ترسیمگر سیمای مادران ایرانی بودند. زنانی مهربان و باعطوفت که فرزندان خود را با همه تفاوتها و کجخلقیهایشان میپذیرفتند و دوست داشتند. بهترین این تصویر در فیلم سینمایی اجاره نشینها داریوش مهرجویی شکل گرفت. خیرآبادی در این فیلم نقطه اتصال و حلقه ارتباط میان فرزندان خود است، وجود او آرامش دهنده به خانه وخانوادهای است که هر لحظه دچار بحران میشود.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب، خیرآبادی کمتر نقش منفی بازی کرد، این یکی از رازهای محبوبیتش بود. اما حتی حضورش در نقشی کوتاه و نه چندان دلچسب مادر هم باعث نشد محبوبیت و شهرتش کمرنگ شود.
خیرآبادی از معدود بازیگرانی بود که یک نقش را بارها بازی کرد اما تماشاگر هرگز از این نقشها خسته نشد و آن پرسونای آشنا را دوست میداشت. آنچه باعث محبوبیت مضاعف این بازیگر شد حضورش در مجموعههای تلویزیونی بود. بازی در مجموعه پدرسالار که یکی از پربینندهترین مجموعههای دهه 70 بود محبوبیت این بازیگر را افزایش داد.
خیرآبادی در این مجموعه هم میکوشید حلقه ارتباطی بین پدر و فرزندان باشد و با عطوفت و مهری ویژه بحرانهایی که سعادت خانواده را در خطر میانداخت، حل فصل کند. چشمهای همیشه گریان و لبخندی که بر لب داشت از او سیمای زنی را میساخت که رنج و مهر مادری را توامان دارد و خانواده و اطرافیانش را شریک این محبت میکند.
خیرآبادی در سالهای اخیر کم کار شد و کمتر در فیلم یا مجموعهای مقابل دوربین نرفت. البته او کارنامهای پربار دارد و در حدود 150 فیلم بازی کرده بود و سابقه همکاری با کارگردانهای شاخص و مطرح را در پرونده حرفهای داشت. به نظر میرسید نمیخواهد تصویر دیگری از خود باقی بگذارد، تصویری متفاوت با آن مادر دوستداشتنی و همیشه آماده برای مهربانی با فرزندان.
در سالهای غیبت اش در سینما و تلویزیون بازیگران مختلفی نقش مادر را بازی کردند اما همیشه جای او خالی بود، حتی ثریا قاسمی دخترش هم نتوانست آن تصویر شیرین و دوستداشتنی همیشه باطراوت از مادر ایرانی را زنده کند. بازیگران مختلفی از نسلهای متفاوت بازیگری در سینما و تلویزیون ایران به جای فرزندان او قرار گرفتند. نسل تازه اما این فرصت را کمتر به دست آورد.
خیرآبادی در محافل سینمایی کمتر حضور مییافت، آخرین بار اسفندماه 88 در جشن مجله دنیای تصویر حاضر شد. سرحال به نظر میرسید و لبخند بر لبانش بود. یک بار که مونیتور بزرگ سالن او را نشان داد حاضران برایش ابراز احساسات کردند و او با مهربانی پاسخ داد. هنوز محبوب بود و مردمی که پای مجموعههای پدرسالار، مزد ترس، در قلب من و... نشسته بودند او را به خاطر داشتند.
خبر درگذشت او تلخ و باورنکردنی بود، سینمای ایران بازیگری را از دست داد که اگرچه ویژگیهای یک ستاره را نداشت اما محبوبیتی فراتر از یک فیلم و یک نسل داشت. محبوبیتی به اندازه تمام تصویرهایی که از مادران ایرانی در سینمای ایران به یادگار گذاشت.
*********
وای! چه تشیع جنازه ای می شد اگر نادره زود به دامان خاک فرستاده نمی شد! آیا کسی می توانست به تشیع جنازه او نیاید؟ ایا کسی می توانست در خانه پای تلویزیون بنشیند وقتی مادری که به اندازه وسعت تلویزیون همه خانه ها مهربان بود به سوی خاک روانه می شد؟ وای! چه تشیع جنازه ای می شد اگر...
فارس آخرین گفتگو با وی را در 11 دی سال گذشته منتشر کرد:
«متأسفانه این روزها چیزهایی را میشنوم كه ناراحت میشوم. این روزها شنیدهام كه در خبرها مرا به آسایشگاه میفرستند، مرا مریض میدانند و... متاسفانه این افرادی كه به دروغ و شایعه این اخبار كذب را مینویسند آنقدر نادان هستند كه نمیآیند بپرسند و ببیند كه این حرفها درباره من واقعیت دارد یا خیر... من بی ادب نیستم اما نسبت به كار این دست افراد اعتراض دارم.
وی درباره شایعه بیتوجهی فرزندانش نسبت به وی و انتشار اخباری در این زمینه، گفته بود: خوشبختانه دختری مثل ثریا قاسمی دارم كه همه او را میشناسندش. شصت و دوسال در این كار بودهام و كار كردم و همه میدانند كه من همین یك دختر را دارم و او هم تمام جانش را برای من میگذارد اما وقتی این حرفها را میزنند، نمیدانم منظورشان چیست. از وزارت ارشاد و خانه سینما گلهمندم كه نمیآیند به انتشار این خبرها اعتراض كنند یا با من تماس بگیرند. آن هم در شرایطی كه این همه برای سینما، تلویزیون، تئاتر و رادیو زحمت كشیدهام. چطور دلشان میآید با زدن حرفهای دروغ، دل این مادر و دختر را بشكنند. من آنها را واگذار میكنم به خدا!
اما ادامه حرف هایش تلخ بود و از حقیقتی دردناک حکایت داشت:
« كسی قابل نمیداند كه حال ما را كه سالهای سال در این عرصه فعال بودهایم و با بازی در سریالها و فیلمها، خانوادهها را سرگرم كردهایم، جویا شود.»
**********
ابوالحسن داودی در گفتگو با خبر آنلاین گفت: برخورد مدیران سینمایی با هنرمندانی مانند خیرآبادی شرمآور است». و در ادامه اضافه کرده بود : «یک ساعت قبل از درگذشت خانم خیرآبادی با ایشان صحبت کردم. حالشان خوب بود. فیلمنامه را در اختیارشان گذاشته بودم و ایشان هم تغییراتی را در آن اعمال کرده بودند، ایشان اظهار خوشحالی کردند و گفتند که جمعه سر صحنه حاضر خواهند شد، اما متاسفانه یک ساعت بعد از این گفتوگو خانم خیرآبادی چشم از جهان فروبستند.»
یک ساعت! فقط یک ساعت! چه کسی پیش بینی می کند فقط یک ساعت بعد مرگ در خانه عزیزش را بکوبد. همه ما فکر می کنیم وقت مرگ آن سوی سال هاست.
و داوود رشیدی (رییس انجمن بازیگران سینمای ایران) در گفتگو با ایلنا گفت: «خانواده ایشان ترجیح دادند كه این مراسم در سكوت و آرامش و به دور از فضای رسانهای برگزار شود، ما نیز به احترام به درخواست آنها امروز صبح در مراسم خصوصی تدفین ایشان حاضر شدیم.»
مهر نوشت 150 فیلم در کارنامه سینمایی خیرآبادی وجود دارد و برخی را هم مورد اشاره قرار داد:
توکیو بدون توقف (۱۳۸۱)، بازیگر (۱۳۷۸)، روزی که خواستگار آمد (۱۳۷۵)، پاکباخته (۱۳۷۴)، سلام به انتظار (۱۳۷۴)، ماه مهربان (۱۳۷۴)، تحفه هند (۱۳۷۳)، روز واقعه (۱۳۷۳)، سفر بخیر (۱۳۷۳)، کلاه قرمزی و پسرخاله (۱۳۷۳)،تماس شیطانی (۱۳۷۱)، راز گل سرخ (۱۳۷۱)، عیالوار (۱۳۷۱)، مریم و می تیل (۱۳۷۱)، هنرپیشه (۱۳۷۱)، یک مرد یک خرس (۱۳۷۱)، بانو (۱۳۷۰) جیب برها به بهشت نمی روند (۱۳۷۰) راز چشمه سرخ (۱۳۷۰)، گرگهای گرسنه (۱۳۷۰)،جستجو در جزیره (۱۳۶۹)، در آرزوی ازدواج (۱۳۶۹)، سایه خیال (۱۳۶۹)،علی و غول جنگل (۱۳۶۹)،بچه های طلاق (۱۳۶۸)، ریحانه (۱۳۶۸)، شب بیست و نهم (۱۳۶۸) مادر (۱۳۶۸)، زرد قناری (۱۳۶۷)، هی جو (۱۳۶۷)، سایه های غم (۱۳۶۶)، اجاره نشین ها (۱۳۶۵) خانه ابری (۱۳۶۵)، مدرک جرم (۱۳۶۴)، پیراک (۱۳۶۳)، شب شکن (۱۳۶۳)، مفسدین (۱۳۵۹)، با عشق مردن (۱۳۵۷)، پرستش (۱۳۵۷)، تشنه باران (۱۳۵۷)، خیابانی ها (۱۳۵۷)، تازه عروس (۱۳۵۶)، خاتون (۱۳۵۶)، خدا قوت (۱۳۵۶)،زن (۱۳۵۶)، شب آفتابی (۱۳۵۶)، مشکل آقای اعتماد (۱۳۵۶)، پیش کسوت (۱۳۵۵)، رابطه جوانی (۱۳۵۵)، شادیهای زندگی (۱۳۵۵)،ماه عسل (۱۳۵۵)، میهمان (۱۳۵۵)، پاشنه طلا (۱۳۵۴)، پلنگ در شب (۱۳۵۴)، تعصب (۱۳۵۴)، دو آقای با شخصیت (۱۳۵۴)، شاهرگ (۱۳۵۴)، همسفر (۱۳۵۴)،اوستا کریم نوکرتیم (۱۳۵۳)، بزن بریم دزدی (۱۳۵۳)، تهمت (۱۳۵۳)، صلات ظهر (۱۳۵۳)، عروس پابرهنه (۱۳۵۳)، فرار از بهشت (۱۳۵۳)، ماجراجویان خشن (۱۳۵۳)مهدی فرنگی (۱۳۵۳)، باجناق (۱۳۵۲)، تیغ آفتاب (۱۳۵۲)، در آخرین لحظه (۱۳۵۲)، قصه شب (۱۳۵۲)، محبوب بچه ها (۱۳۵۲)، شهر آفتاب (۱۳۵۱)، شیر توشیر (۱۳۵۱)، بابا شمل (۱۳۵۰)، دلقک ها (۱۳۵۰)، کاکو (۱۳۵۰) حسن کچل (۱۳۴۹)، دزد و پاسبان (۱۳۴۹)، طوقی (۱۳۴۹)، علی بی غم (۱۳۴۹)، الماس 33(1346)، میهن پرست (۱۳۳۲)و ...
**********
حمیده خیرآبادی رفت. باید باورمان بشود
در همین رابطه ببینید
عکس های خاکسپاری حمیده خیرآبادی
عکس های حمیده خیرآبادی در مراسم اهداء جایزه
عکس های مجلس ترحیم و یادبود حمیده خیرآبادی
و در این رابطه بخوانید
مراسم یادبود حمیده خیرآبادی با حضور هنرمندان برگزار شد
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|