پرده سینما

این فیلم‌ها را اصلاً نبینید!

پرده سینما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سینمای سال قبل

 

 

احتمالاً بسیاری از سرمایه‌گذاران هالیوود ترجیح می‌دهند سال گذشته میلادی را از تقویم خاطراتشان حذف کنند و آن را برای همیشه به دست فراموشی بسپارند؛ گویا هیچ‌وقت ۲۰۱۴ از راه نرسیده است. استودیوهای فیلمسازی هالیوود سرشار از فیلم‌های پرهزینه و دنباله‌داری بودند که تنها نتیجه‌ آن، خستگی و کسالت مخاطب از تماشای این قبیل فیلم‌ها بود. گیشه فروش فیلم‌های اکران تابستان با کاهش ۵ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۳ گواه این مدعاست.

اوضاع و احوال سینمای مستقل هم شاید به لحاظ کیفی شرایط بهتری داشت، اما نام هیچ فیلمی آن‌طور که باید و شاید بر سر زبان‌ها نیفتاد؛ مثلاً ظهور پدیده‌ای مانند «لیتل میس سان‌شاین» در سال ۲۰۰۶ با استقبال غیرمنتظره تماشاگران فروش آن از مرز ۶۰ میلیون دلار گذشت. اگر هالیوود می‌خواهد صنعت سینما در رقابت با حوزه‌های جدید و خلاقانه‌ای مانند تلویزیون و بازی‌های ویدئویی کامیاب شود، باید بهتر از این‌ها عمل کند؛ به‌ویژه وقتی پای قصه‌گویی بدیع و اصیل به دور از فرم‌های اقتباسی به میان می‌آید. در ادامه این مطلب به خلاصه ۱۲ فیلمی که ناامیدکننده‌ترین تولیدهای سینمایی هالیوود در سال ۲۰۱۴ به‌شمار می‌روند، می‌پردازیم.

 

۱۲- «جادو در مهتاب» (Magic in the Moonlight)

حاصل چهل و نهمین تجربه وودی آلن بر صندلی کارگردانی، ساخت کم‌جان‌ترین و بی‌رمق‌ترین اثر سینمایی‌اش از سال ۲۰۰۱ تاکنون است. ۱۳ سال پیش، نمایش فیلم پرهزینه، اما کم‌جاذبه «نفرین عقرب یشمی» با واکنش نه‌چندان مثبت منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد. اگرچه بازی‌های درخشان کالین فیرث و اما استون در تازه‌ترین ساخته او تحسین و تشویق منتقدان را در پی داشت، اما فیلمنامه کلیشه‌ای این اثر صدای منتقدان را حسابی درآورد. فیرث نقش مردی بریتانیایی را بازی می‌کند که مأموریت دارد از یک کلاهبرداری بزرگ پرده‌برداری کند و به‌همین منظور به یک روشن‌بین دروغین (با بازی اما استون) نزدیک می‌شود. به‌نظر می‌رسد آلن با انتخاب نامناسب زوجی که در زندگی واقعی ۲۸ سال فاصله سنی دارند، خودش به کم‌جان شدن رابطه رمانتیک کاراکترهای اصلی‌اش دامن زده است.

 

۱۱- «چشمان بزرگ» (Big Eyes)

این فیلم زندگینامه‌ای درباره مارگریت کین نقاش سر‌شناس امریکایی است. جار و جنجال رسانه‌ای این تصور کاذب را ایجاد کرده بود که «چشمان بزرگ» بازگشت دوباره تیم برتون به روزهای اوج خود در سال‌های دهه ۹۰ است (برتن در ۱۹۹۴ فیلم تحسین‌شده «اد وود» را روانه سینما‌ها ساخت). وبلاگ‌نویس‌ها پیش‌بینی می‌کردند سرانجام این فیلم بتواند اسکار را در دستان امی آدامز قرار دهد، اما «چشمان بزرگ» بیش از حد ملایم و آرام است و به تعبیری فیلمی بی‌مزه محسوب می‌شود که اصلاً شباهتی به هیچ‌یک از فیلم‌های تیم برتن ندارد. قصه فیلم زیر بار بازی بیش از حد اغراق‌آمیز کریستوف والتس از هم فروپاشیده است. او نقش والتر کین شوهر متقلب و دغل‌باز مارگریت را به‌گونه‌ای بازی کرده که گویی مشغول بازی در نقش یکی از تبهکاران فیلم‌های کوئنتین تارانتینو است.

 

۱۰- «پسران جرسی» (Jersey Boys)

هالیوود نزدیک به یک دهه برای به تصویر کشیدن این درام موزیکال بر پرده سینما زحمت کشیده بود و این در حالی است که اثر اقتباسی کلینت ایستوود فضایی تیره و تار دارد و حال و هوایی غم‌انگیز را به مخاطب القا می‌کند. فیلم براساس یک نمایش موزیکال با همین عنوان ساخته شده که ماجراهای یک گروه راک و پاپ آمریکایی به‌نام «The Four Seasons» را روایت می‌کند. شاید بهتر بود ایستوود به‌جای حساب باز کردن روی بازیگرانی که بر صحنه تئا‌تر حضور دارند، از ستاره‌های سینما به‌منظور ایفای نقش‌های اصلی بهره می‌برد. مشکل دیگر فیلم این است که ایستوود المان‌های موسیقایی-نمایشی «جرسی» را کم‌اهمیت جلوه داده است.

 

۹- «یک میلیون راه برای مردن در غرب» (A Million Ways to Die in the West)

این فیلم یک کمدی وسترن آمریکایی است که ست مک‌فارلین نویسندگی، کارگردانی و تهیه آن را بر عهده داشته است. او همچنین در کنار بازیگران سر‌شناسی نظیر شارلیز ترون، آماندا سایفرید، لیام نیسن، سارا سیلورمن و نیل پاتریک هریس به ایفای نقش پرداخته است. اجرای مک‌فارلین به‌عنوان مجری مراسم اسکار ۲۰۱۳ حسابی جنجال‌برانگیز شد. ظاهراً او تمام سرمایه‌ای را که از ساخت و فروش فیلم «تد» به‌دست آورده بود (فروش داخلی فیلم از مرز ۲۱۹ میلیون دلار عبور کرد) برای ساخت این قصه وسترن که در سال ۱۸۸۲ رخ می‌دهد، حیف و میل کرده است.

 

۸- «گریس از موناکو» (Grace of Monaco)

جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ با نمایش این فیلم زندگینامه‌ای با بازی نیکول کیدمن در نقش گریس کلی بازیگر آمریکایی که در ۱۹۵۶ با شاهزاده موناکو ازدواج کرد، افتتاح شد، اما واقعیت این‌جاست که جذابیت قصه زندگی اسطوره سینما در مقایسه با اختلافات جنجالی اولیویه داهان، کارگردان فیلم و هاروی واینستین، توزیع‌کننده آمریکایی فیلم در پشت صحنه هیچ به‌نظر می‌رسد. واینستین به‌هیچ‌وجه با نسخه نهایی فیلم -که درواقع نسخه مورد نظر داهان بود- موافق نبود. وقتی نسخه کسالت‌بار و ملال‌آور داهان در جشنواره کن روی پرده رفت، معلوم شد مخالفت مصرانه توزیع‌کننده فیلم نادرست نبوده است. نتیجه این اختلاف‌ها آن شد که «گریس از موناکو» هنوز در ایالات متحده اکران نشده و احتمالاً هیچ‌وقت هم نخواهد شد.

 

۷- «ما را از شر شیطان برهان» (Deliver Us From Evil)

جری بروکهایمر سرانجام فیلم ترسناکش را روانه پرده سینما‌ها کرد. تولید این تریلر ۱۱۸ دقیقه‌ای سال‌ها به طول انجامید و فیلمنامه آن مورد بازبینی‌های متعدد قرار گرفت. اریک بانا در این فیلم نقش یک پلیس نیویورکی را بازی می‌کند که با اشرار و ارواح پلید در جنگ است. با این حال نقش‌آفرینی این بازیگر ۴۶ ساله نتوانسته به جذاب شدن این فیلم افتضاح کمک کند.

 

۶- «مردان، زنان و فرزندان» (Men، Women & Children)

باورش سخت است که مسئول ساخت این فیلم فاجعه‌آمیز، ‌‌‌ همان جیسون رایتمن است که زمانی «بزرگسال نوجوان» و «جونو» را کارگردانی کرده بود. این کمدی درام ۱۱۹ دقیقه‌ای مراقبه‌ای پرآب و تاب بر تأثیر مخرب تکنولوژی بر روابط انسانی را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که چگونه پیشرفت تکنولوژی ارتباط واقعی افراد جامعه را با یکدیگر قطع کرده است. فیلم بیش از آن‌که کوششی در جهت روشن کردن حقایق تازه به‌شمار رود، صرفاً بیانی تحقیرآمیز را در رابطه با نسلی که استفاده‌کننده اصلی شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه فیس‌بوک است، در پیش گرفته است.

 

۵- «کاش اینجا بودم» (Wish I Was Here)

این فیلم یک کمدی-درام آمریکایی است که زاک براف آن را نویسندگی (با همکاری برادرش آدام براف) و کارگردانی کرده است. این کمدی افراطی و پر آب و تاب ماجراهای یک پدر سی و چند ساله را روایت می‌کند که در میانه زندگی‌اش با بحرانی چالش‌برانگیز مواجه شده است. به‌نظر می‌رسد ساخت یک‌چنین فیلمی به‌خوبی گواه این مدعاست که بیشتر فیلمسازان به نظارت استودیویی نیاز دارند.

 

۴- «ورونیکا مارس» (Veronica Mars)

این پروژه هم یکی دیگر از تولیدهای ناموفق کمپانی «کیک استار‌تر» بود که با شکست مواجه شد. راب توماس، کارگردان فیلم با جمع‌آوری بیش از پنج میلیون دلار از ۹۱۵۸۵ عضو وفادار به تأمین بودجه فیلم، اثری را از خود برجای گذاشته که بیشتر به شوخی می‌ماند. فضای فیلم به‌قدری تاریک است که اصلاً به‌سختی می‌توان گفت چه اتفاقی در طول فیلم در حال رخ دادن است.

 

۳- «فساد ذاتی» (Inherent Vice)

پل تامس اندرسن هم مانند جی. دی. سلینجر در مراحل پایانی حرفه نویسندگی‌اش، به کل روایت را کنار گذاشته است. در مقابل، تماشاگر را با صحنه‌هایی که به زیبایی فیلمبرداری شده‌اند تنها می‌گذارد و احساس پرسه زدن و سرگردانی در تاریکی را به مخاطب منتقل می‌کند. فضایی که ارتباط‌اش با بازی توهم‌آلود یواکین فونیکس مبهم به‌نظر می‌رسد. معلوم نیست «فساد ذاتی» که براساس رمانی با همین عنوان ساخته شده، دقیقاً چه حرفی برای گفتن دارد، اما طرفداران کارگردان فیلم‌هایی نظیر «ماگنولیا»، «شب‌های بوگی» و «خون به‌پا می‌شود» امیدوارند فیلمساز محبوبشان بار دیگر قصه‌هایی را تعریف کند که سرانجام آن معلوم باشد.

 

۲- «تعالی» (Transcendence)

یکی از ناامیدکننده‌ترین پروژه‌های استودیویی ۲۰۱۴ با بازی جانی دپ روانه پرده سینما‌ها شد. او در این تریلر علمی-تخیلی اکشن نقش یک دانشمند هوش مصنوعی را بازی کرده که وارد یک کامپیو‌تر می‌شود و در آن‌جا به زندگی ادامه می‌دهد. فیلمنامه این اثر ۱۱۹ دقیقه‌ای که زمانی در فهرست آثار ممنوع قرار داشت، نتوانسته آن‌طور که باید و شاید در دستان کارگردان فیلم اولی، والی فیسار (مدیر فیلمبرداری باسابقه آثار کریستوفر نولان) به ثمر بنشیند و انسجام کافی ندارد.

 

۱- «رود گمشده» (Lost River)

این فیلم به‌عنوان نخستین تجربه رایان گاسلینگ در مقام کارگردان نخستین‌بار در جشنواره کن به نمایش درآمد و با بیشترین توهین و تمسخر ممکن مواجه شد. شرکت برادران وارنر حاضر شد فیلم را به‌طور محدود در سینماهای آمریکا تعیین کند. این درام نئونوآر غم‌انگیز بدون هیچ‌گونه طرح و پیرنگ مشخصی، در آینده‌ای رخ می‌دهد که پایان‌ناپذیر به‌نظر می‌رسد.

 

منبع: روزنامه صبا - آیدا تدین


 تاريخ ارسال: 1393/10/23
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.