پرده سینما
او با ایفای نقش در این اثر اندرو های بیشتر از هر زمان دیگری نقدهای مثبت دریافت کرده و مدتی میشود که زمزمههایی درباره نامزد جایزه اسکار شدنش بهگوش میرسد. رمپلینگ تا کنون در بیشتر از ۲۰۰ تئاتر هنرنمایی کرده است، از طرفی طرفداران سینما به خوبی میدانند که او با بهترین کارگردانهای زمانهاش همکاری داشته است.
شارلوت رمپلینگ به تازگی ۶۹ ساله شده است. او در دوران پربار حرفهاش موفقیتهای چشمگیری کسب کرده اما شاید کمتر کسی فکر میکرد با فیلم تازهاش ۴۵ سال دوباره به روزهای اوج بازگردد. او با ایفای نقش در فیلم ۴۵ سال ساخته اندرو های بیشتر از هر زمان دیگری نقدهای مثبت دریافت کرده و مدتی میشود که زمزمههایی درباره نامزد جایزه اسکار شدن اش بهگوش میرسد.
رمپلینگ تا کنون در بیشتر از ۲۰۰ تئاتر هنرنمایی کرده است، از طرفی طرفداران سینما به خوبی میدانند که او با بهترین کارگردانهای زمانهاش همکاری داشته است. او در پاریس فعالیتهایش را آغاز کرد ولی سابقه همکاری او با فیلمسازان انگلیسی قابل توجه است.
این بازیگر ساکت و بیحاشیه سینما و تئاتر تا کنون با اشخاصی نظیر سیدنی لومت در حکم، آلن پارکر در قلب فرشته، وودی آلن خاطرات استارداست و لارس فون تریه در ملانکولیا همکاری داشته و از سویی دیگر با کارگردانان فرانسوی چون فرانسوا اوزون در زیر ماسهها و استخر شنا، با فیلمسازان ایتالیایی مثل لوکینو ویسکونتی در نفرین شدگان و لیلیانا کاوانی در نگهبان شب نیز تجربههای زیادی را از سر گذرانده است.
حال شاهد این هستیم که با فیلم ۴۵ سال پس از این مدت طولانی توانسته نظر مساعد منتقدان در ساندنس، جایزه بهترین بازیگری در فستیوال برلین، فستیوال تلوراید و فستیوال تورنتو را بهدست آورد. بدون هیچ توضیح دیگری به مکالمه با این بازیگر کهنه کار و متفاوت میپردازیم تا پیش از این که پایان فصل جوایز تکلیف جایزه اسکار امسال را روشن کند کمی با او درباره ۴۵ سال و تجربههای او گفتوگو کنیم.
وقتی برای اولینبار فیلم «۴۵ سال» را دیدم چیزی از ذهنم میگذشت که کارگردان کار اندروهای بارها به آن اشاره کرده بود، کیفیت انگلیسی بودنی که در چهره شما دیده میشود، چشمهایی مرموز، گونهای خودداری عجیب. خودتان تا کنون متوجه این خصوصیات شدهاید؟
خیر، برای اینکه چیزی است که در درون شما پرورش یافته و بدن شما مثل یک مدیوم آن را انتقال میدهد، بدون این که شما کوچکترین نقشی در آن داشته باشید. این جزو آن خصیصههایی است که خود آدم متوجه آن نیست.
فکر نمیکنید شما چنین خصوصیتی را از ابتدای فعالیت در حرفهتان داشتهاید؟
تا وقتی دیگران حرفش را وسط نکشیده بودند خودم متوجه آن نبودم.
در ابتدا این درک بوگارد بود که نام این حالت را آن نگاه مخصوص گذاشت؟
از همان ابتدا که نبود، مدت زمانی از همکاریهای ما گذشته بود.
میتوانید توضیح دهید رشد کردن در حرفه بازیگری چه حسی دارد؟ هر چه باشد شما برای مدت زمان بسیار زیادی در این حرفه زندگی کردهاید.
بله، حس این را دارد که شما در تمام روزهای عمرتان و به صورت تمام وقت در حال مجسمه سازی هستید. انگار شما خاک رس هستید و همواره باید روی خودتان کار کنید و به خودتان شکل دهید. این راه برای من در سینما بسیار واقعیتر به نظر میرسید زیرا نقشهای متفاوت را با خصوصیتهای رفتاری متفاوت شکل میدادم. واقعیت این است که شما نمیتوانید همواره در نقشهای خود یک شکل باشید زیرا دنیایی که فیلمنامه در آن شکل گرفته، متفاوت است. شما باید هر نقش را با آگاهی از دنیای فیلمنامه نویس که در اثرش نیز تزریق شده جلوی دوربین ببرید و این گونه است که این کار سالهای زیادی از زندگی شما را به خود اختصاص میدهد بدون این که برایتان تکراری شود.
آیا شما نسبت به تواناییهای خود اعتماد به نفس لازم را داشتهاید؟ زیرا در توضیحات شما این نکته به نظر میرسد که با اعتماد به نفسی خاص به تواناییهای خود نگاه میکنید.
خیر، با مرور زمان کمی به اعتماد به نفسم اضافه شده است.
زمانی که جوانتر بودید اعتماد به نفستان چگونه بود؟
زمانی که جوانتر بودم گاهی اوقات اعتماد به نفس داشتم و گاهی نداشتم. این مساله جزو نکاتی است که درون شما رشد میکند و رشد میکند تا جایی که به نقطهای میرسید که حس میکنید اعتماد به نفس لازم برای مضطرب نبودن در هر شرایطی را دارید.
من در فیلمی مثل «استخر شنا» شما را در بهترین حالت ممکن میبینم، این مربوط میشود به کارگردان و فیلمنامه یا کلیت اثر باعث شده چنین نقش آفرینی از شما ببینیم؟
مطمئنا کلیت اثر خوب بود. البته اگر بخواهیم در این مورد بحث کنیم فیلم ۴۵ سال نیز مثال خوبی است. ما هنگام فیلمبرداری اثر تمام مدت را در خانهای که در فیلم میبینید گذراندیم، خانهای در جنوب فرانسه که ما در آن دوران بسیار شگفت انگیز، امن و شادی را گذراندیم. من کاراکترم در این فیلم را بسیار دوست داشتم، موجودیت عجیب و غریب این زن را دوست داشتم، زنی عجیب که نویسندهای بد اخلاق است و اتفاقات جور دیگری در ذهنش به تکامل میرسند. در مورد تجربهای که با فرانسوا در استخر شنا داشتیم هم میتوانم بگویم که همه چیز بسیار آزادانه بود. ما فیلم را در کنار هم ساختیم و این از آنجا نشأت میگرفت که او شناخت خوبی نسبت به من داشت و من هم او را به خوبی میشناختم. ما هنگام همکاری با هم بسیار راحت بودیم و این شاید دلیل اصلی خوب بودن فیلم است.
این دو اثر قابل مقایسه با یکدیگر هستند؟
واقعیت این است که بله بسیار شبیه به هم هستند. زیرا وقتی با اندرو ملاقات کردم، حتی وقتی با او تلفنی صحبت کردم، چون ما مدت زیادی پیش از شکل گیری پروژه با هم تلفنی صحبت میکردیم، به کار کردن با او علاقهمند شدم، طریقهای که او صحبت میکرد، جنس صدایش، نگاهی که به موضوعات فیلمنامه داشت، استفاده صحیحی که از کلمات میکرد و حتا شیوهای که خطهای دوستیاش را روی آن بنا میکرد و همه و همه، باعث میشد من برای شروع مکالمه دیگری با او لحظه شماری کنم. این تنها به این دلیل بود که متوجه شدم او انسان بسیار دوست داشتنی است و کار کردن با همچین شخصی میتواند بسیار عالی باشد. این همان حسی است که زمان همکاری با فرانسوا داشتم و باید بگویم شانس همکاری با چنین اشخاصی مانند یک هدیه در حرفه یک بازیگر است.
البته اندرو های فیلمنامه نویس خوبی هم هست و این بسیار در حسی که به شما در مورد داستان اش انتقال داده کمک میکند، راستی شما فیلم قبلیاش آخر هفته را دیدهاید؟ من فیلم را بسیار دوست دارم.
بله دیدهام، من هم همینطور، فیلم را بسیار دوست داشتم. اندرو داستان اصلی و فیلمش را با هم برای من فرستاد تا بتوانم آنها را با هم تطبیق دهم و ببینم او چیزی که روی کاغذ آمده را چگونه به تصویر کشیده است. به نظر من نتیجه کار بسیار ملموس و انسانی بود.
من پس از دیدن «۴۵ سال» متوجه شدم رفتار زوج درون فیلم شاید بهخاطر سن و سال یا نسلی که به آن تعلق دارند است، البته شاید بدبینی من در این مورد بهخاطر این باشد که من جزو نسل اول فمنیستها هستم ولی طرز نگاهی که آن زن به شوهرش دارد و طریقهای که از او مراقبت میکند تفاوت زیادی با عملکرد و نگاه شوهر به زندگی مشترکشان دارد.
البته زن میتواند به خوبی دلایل رفتارهایش را توضیح دهد.
از چه لحاظ؟
این زن در فیلم هیچگاه لحظات اختصاصی و مختص خودش را تجربه نکرده است، هیچگاه آزاد نبوده و هیچگاه لحظهای فقط برای خودش نداشته است.
خوب شاید به همین دلایل است که مرد هم تجربه عشق ورزیدن به زن دیگری را داشته و به نظر میرسد که او را بسیار دوست داشته است؟
شیوه دوست داشتن دو شخصیت اصلی هیچ ربطی به علاقه مرد و زن دیگر ندارد و اصلا قابل مقایسه نیست.
ولی دلیل اصلی خیانت مرد را میتوان رفتارهای زن در نظر گرفت؟
شما اینگونه فکر میکنید؟ منظورم این است که خوب اینگونه هم میتوانید به این قضیه نگاه کنید.
به هر حال هر شخصی میتواند برداشت متفاوت خودش را از موضوع داشته باشد.
شما از چه دیدگاهی به چنین خیانتی نگاه میکنید؟
خوب شخصیت مرد هم در این ماجرا مهم است، او برای مدت بسیار طولانی رازش را در سینه نگاه داشته است.
البته زن از این موضوع خبر داشته است.
البته نه برای مدت طولانی.
بله، نسبت به مرد مدت زمان کمتری این راز را با خود حمل میکرده.
پس قبول دارید که این یک راز ویران کننده است؟
بله، مخصوصا به خاطر اتفاقی که رخ میدهد و این زوج هم که بچه ندارند و این موضوع هم مزید علت میشود.
گفتگوکننده: آن تامپسون
مترجم: آرش واحدی
برگرفته از خبرگزاری صبا به نقل از «پلی لیست»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|