پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Volver
كارگردان: پدرو آلمودوار
فيلمنامه: پدرو آلمودوار
بازيگران: پنلوپه کروز، کارمن مائورا، لولا دوئناس و...
محصول: اسپانیا، ۲۰۰۶
زبان: اسپانیایی
مدت: ۱۲۱ دقیقه
گونه: کمدی، جنایی، درام
بودجه: حدود ۹ و نیم میلیون یورو
فروش: حدود ۸۴ میلیون دلار
جوایز مهم: جایزهی بهترین فیلمنامه و گروه بازیگران از کن ۲۰۰۶
■ طعم سینما - شمارهی ۳۰: بازگشت (Volver)
بازگشت اثر ستایشبرانگیز پدرو آلمودوار است که وی علاوه بر کارگردانی -مثل اکثر قریب بهاتفاق ساختههایش- وظیفهی مهم نویسندگی فیلمنامهی آن را نیز بر عهده داشته. آلمودوار در راستای سینمای دغدغهمندش اینبار نیز به "خانواده" میپردازد؛ خانوادهای از روستای لامانچا در جنوب مادرید. ایرنه (با بازی کارمن مائورا) مادر دو دختر بهنامهای ریموندا (با بازی پنلوپه کروز) و سُله (با بازی لولا دوئناس) است، او در گذشته آنطور که لازم بوده از فرزنداناش مواظبت نکرده. درحالیکه همگی مرگ مادر را باور کردهاند، او بهشکل غیرمنتظرهای به دنیای زندهها بازمیگردد تا از ریموندا طلب بخشش کند...
بازگشت -در کنار نمونهی قابل اعتنا و اسکاری آقای آلمودوار، یعنی همهچیز دربارهی مادرم (All About My Mother)- یک فیلم گرم (و بسیار گرم) و جاندار (و بسیار جاندار) دیگر است. دلیل این تکرار و تأکید فقط درصورتی موجه میشود که بازگشت را با تمام وجودتان دیده باشید. بازگشت را از نظر بصری، میتوان رنگینکمانی چشمنواز از رنگهای شاد اما با سلطهی بیبروبرگرد قرمزهای تند بهحساب آورد. فراموش نمیکنیم که رنگ، المانی بااهمیت در سینمای آلمودوار است؛ تا اندازهای که اگر رنگ را از فیلمهایش بگیرید، انگار "چیزی" کم دارند.
علاوه بر دقت در چیدمان و هارمونی رنگها که از اجزاء تفکیکناپذیر آثار پدرو آلمودوار است، ساخت تیتراژهای خاص برای فیلمها نیز هیچگاه از نظر او دور نمیماند و آلمودوار از کنار عنوانبندی فیلمهایش بهسادگی عبور نمیکند. بهجز اینها، در بازگشت نظارهگر طنزی ویژهی خود فیلمساز هم هستیم. بررسی مؤلفههای سینمای آلمودوار نیازمند تألیف مقالهی مفصلی است که حداقل مرور چند فیلم از مهمترینهای کارنامهاش را دربرداشته باشد؛ امیدوارم در آیندهی نزدیک فرصت چنین کاری دست دهد.
درهمتنیدگی گونههای مختلف سینمایی از دیگر ویژگیهای شاخص ساختههای پدرو آلمودوار بهشمار میآید. بازگشت صرفاً درام نیست و کمدی و جنایی هم محسوب میشود. آلمودوار در بازگشت تنها به آمیختن ژانرها اکتفا نکرده است و زندگی و مرگ را هم با شیوهی هنرمندانهی مخصوص به خودش، تلفیق کرده. او بهویژه با اتکا به حضور دو کاراکتر مادر (ایرنه) و خاله (تیا پائولا) و همچنین باورهای کهن روستانشینان (شروع فیلم اصلاً همراه با غبارروبی و شستشوی گورستان روستاست) گویی سربهسر مرگ میگذارد. پیداست که آلمودوار به زیروُبمهای فرهنگی، مختصات اعتقادی و اقلیمی مردمی که میخواسته دربارهشان فیلم بسازد، اشراف کامل داشته؛ تعجبی هم ندارد، لامانچا زادگاه فیلمساز است!
فیلم همچنین شامل مجموعهای شکیل از بازیهایی پذیرفتنی و عاری از بزرگنمایی بازیگران زن است [۱]؛ بهخصوص پنلوپه کروز. وی در ایفای نقش درستوُدرمان ریموندای جوان و شاداب -که بههیچوجه سطحی بهنظر نمیرسد- فوقالعاده انرژیک و سرزنده ظاهر میشود. اگر قرار باشد نظرسنجیای برای برگزیدن توأمان بهترین نقشها و بازیهای زنان در سینما صورت گیرد، مطمئناً یکی از اولین انتخابهایم ریموندا با بازی پنلوپه کروز خواهد بود. بازگشت نقطهی اوج یکی از ثمربخشترین همکاریهای درازمدتِ انجامگرفته بین یک کارگردان و بازیگر در تاریخ سینماست.
کروز برای جان دادن به ریموندای فیلمنامهی آلمودوار سنگتمام میگذارد؛ پنلوپه در بازگشت دستنیافتنی است. او بهخاطر نقشآفرینی در همین فیلم بود که طی هفتادوُنهمین مراسم آکادمی -مورخ ۲۵ فوریهی ۲۰۰۷- برای نخستینبار کاندیدای دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد. آن سال، داوران در کمال کجسلیقگی -و لابد از روی مصلحتاندیشی!- جایزه را به هلن میرن برای ایفای نقش ملکه الیزابت دوم [۲] دادند. کاش حداقل اسکار را بانو مریل استریپ [۳] به خانه برده بود تا اینقدر دلمان نسوزد!
در بازگشت وقتی ریموندا، حضور مادرش را در خانهی سُله بو میکشد(!) و دیالوگهای طنزآمیزی که متعاقباش -در حضور پائولا، دختر نوجوان ریموندا (با بازی یوهانا کوبو)- بین دو خواهر ردوُبدل میشود، یکی از فصول درخشان فیلم رقم میخورد که پهلو به پهلوی "زندگی" میزند. نظیر گفتگوهایی اینچنین باورپذیر و بیپروا در جمعی کاملاً زنانه را قبلتر در دیگر فیلم تحسینشدهی آقای آلمودوار -همهچیز دربارهی مادرم- دیده بودیم.
کار آلمودوار در بازگشت، سهل و ممتنع است. شاید بهنظر برسد اتفاق دراماتیک خاصی نمیافتد و فیلم با ماجراهایی ساده و بیاهمیت پیش میرود؛ اما علاقهمندان جدّی سینما میداند که اینگونه نیست و خلق چنین اتمسفری، توانایی خاصی میطلبد. موهبتی حسادتبرانگیز که بهغیر از تعداد محدودی از فیلمسازان بزرگ و تکرارنشدنی سینما -مثلاً: آقایان برگمان و فورد- شامل حال هر کارگردانی نمیشود. در بازگشت کم نیستند شمار لحظاتی که باور میکنیم شاهد یک زندگی واقعی هستیم که با دوربین مخفی -البته بهنحوی حرفهای و باکیفیت- فیلمبرداری شده است.
آلمودوار سوای تمام امتیازاتی که تاکنون برشمردم، یکی از اعضای ارشد گروه انگشتشمار فیلمسازان مرد سینماست که در به تصویر درآوردن دنیاهای زنانه تبحری غیرقابل بحث دارند. آقای آلمودوار صاحب نگاه و سینمای شخصی است؛ سینمایی که شاید بهتر باشد آن را به دمدستیترین نام، بخوانیم: آلمودواری! بازگشت را بین "فیلمهای آلمودواری" یک شاهکار میدانم؛ شاهکاری که حین پروسهی تماشایش اصلاً متوجه گذشت زمان نمیشویم طوریکه انگار دوست نداریم هیچوقت به انتها برسد.
پیمان عباسی نیا
پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۳
[۱]: بازگشت بهجز آنتونيو دلاتوره -در نقش پاکو، همسر ریموندا که همان اول کلکاش کنده میشود- بازیگر مرد پررنگی ندارد.
[۲]: در فیلم ملکه (The Queen) به کارگردانی استفن فریرز.
[۳]: مریل استریپ برای بازی در کمدی-درام شیطان پرادا میپوشد (The Devil Wears Prada) ساختهی دیوید فرانکل نامزد اسکار شده بود.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|