فهیمه غنی نژاد
دو تصویر، سال هاست دست از سرم برنمی دارند. پیش هم قرار می گیرند اما زود به زود جایشان را عوض می کنند و آن قدر جا بجا می شوند تا بالاخره در خواب یا بیداری، پشت پلک یا رو به چشمم جا خوش کنند. یادم است اول بار، آنها را در یک فیلم دیدم و بعدها، در خیلی از خواب ها و خیال هایم. اما یادم نیست که در تمام این سال ها، ذهنم چقدر دستکاری شان کرده و چه چیزهایی را در آنها کم و زیاد کرده است:
مرد، بیمار است به تن و به جان. دستش، با خشم اما ضعف، انگار که بخواهد همه چیز را از سرِ دلزدگی پس بزند، پیش می آید. ضربه اش را لیوان شیشه ایِ روی میز می گیرد. یک مشت خرده شیشه، پخش زمین می شود و من تا بخواهم ببینم آبِ درون لیوان، چقدر از زمین را خیس کرده است، تکه های شیشه، عکس را تکه تکه می کنند و دیگر چیزی نمی بینم. آن قدر تأمل می کنم و آن قدر تمرکز؛ تا دوباره تصویر، ترمیم می شود. زن، مهربانانه مراقب مرد است. کنار او، با افتادگی ایستاده است. حمایتگر و غمگین و نگران. حزن و اضطراب را تا می تواند، به درون می بَرَد و پشت آرامِش پنهان می کند ولی سایه شان را، توی عکس و پیش من جا می گذارد. فصل، معلوم نیست اما بوی پاییز می آید.
مرد حالا از خشم و خروش افتاده و از نفَس هم. تشنگی، امانش را بریده است. برای آب، بی تاب است. أدِر کَأسا وَ ناوِلها*. خرده شیشه های لیوان، به چشم زن می نشیند و نگاهش را می خراشد. زن است حالا که آسیمه سر، دور خود می چرخد و دنبال یک ظرف برای آب می گردد. می چرخد و می گردد و نمی یابد. ناگهان انگار چشمانش برقی بزند که دل من روشن بشود، مصمّم به سمت روشوییِ گوشه ی اتاق می رود. کف دو دستش را گود می کند و کنار هم می گذارد و زیر شیر آب می گیرد. می بینم دست هایش را که چون کاسه ای پُر آب، زیر دهان مرد قرار دارد. از شیر که ناگزیر باز مانده است، هنوز باریکه آبی زلال می ریزد. فصل باز هم معلوم نیست اما من، تردیدی ندارم که بهار است. مَتی ما تَلقَ مَن تَهوَی دَعِ الدنیا وَ أهمِلها**.
فهیمه غنی نژاد
نوروز ۱۳۹۷
* - بگردان کاسه را و آن را برسان. از این مطلع غزل حافظ: ألا یا أیُها الساقی أدِر کَأسا وَ ناوِلها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.
** - هروقت رسیدی به کسی که دوستش داری، دنیا را رها کن و آن را به خود بگذار. از مقطع همان غزل بالا: حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ / مَتی ما تَلقَ مَن تَهوَی دَعِ الدنیا وَ أهمِلها.
در همین رابطه بهاریه های نوروز ۱۳۹۷ نویسندگان سایت پرده سینما را بخوانید:
سوتی های مطبوعاتی من- محمد جعفری
امید در دل شوریده ما- جواد طوسی
تابوی سکوت- آذر مهرابی
عالیجناب وان! شما برای احیا شدن، نیازی به «سوپرمن» بودن ندارید!- کاوه قادری
آرامش در حضور دیگران- فهیمه غنی نژاد
بوی نان، عطر زندگی- مونا توجهی
از برکه ى باريک که بگذريم ... - نغمه رضایی
بهاری که لای برگه های کاغذ کاهی جا ماند- سعید توجهی
نمی دانم لابلای کدام تصویر پنهانی- امید فاضلی
جان شیفته؛ خاطرات پراکنده ی یک «کتاب باز»- غلامعباس فاضلی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|