موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم هنل بزرگ بوداپست ساخته وس اندرسون
The Grand Budapest Hotel
تماشای فیلم هتل بزرگ بوداپست برای من حکم رفتن به یک شیرینی فروشی پر از شیرینی های خوش رنگ و لعاب و خوشمزه در یک شب برفی و سرد را داشت. فیلم تازه وس اندرسون در جعبه رویایاهای کودکی را باز کرد و آن را بر پرده سینما در معرض تماشا گذاشت. هتل بزرگ بوداپست پر از تصاویر شاد و رویدادهای ماجراجویانه و فرار از زندان و رفاقت های مردانه و ... در هوای برفی است. در اکثر نماهای خارجی فیلم هوا سرد است و برف می بارد؛ ولی نماهای داخلی اکثرا خوش رنگ و لعاب و گرم هستند. فیلم هتل بزرگ بوداپست پر از ایده های درجه یک و جذاب است و از بس فیلم هنرمندانه طراحی و اجرا شده است هر قاب دوربین را می توان نگه داشت و ازدرون اش مفهوم و معنا استخراج کرد.
فیلمنامه هتل بزرگ بوداپست 4 لایه است و از سطحی بیرونی به سمت سطوح درونی تر حرکت می کند و بعد از طی شدن روند اصلی داستان در هسته مرکزی متن، در پایان دوباره به سوی سطوح بیرونی تر بازمی گردد و فیلم تمام می شود.
بیرونی ترین سطح روند روایی فیلمنامه به زمان حال است که در طی آن دختری جوان در روزی برفی درمواجهه با تندیس یک نویسنده فقید، کتابی از او به نام "هتل بزرگ بوداپست"را مطالعه می کند. سطح بعدی فیلمنامه که مربوط به سال 1980 است مقدمه چینی می کند: حضور خود آن نویسنده در زمان حیات اش که در سنین سالخوردگی در حال خاطره گویی از سال هایی دور است و خاطره هایی که مردم برای او از زندگی هایشان تعریف کرده اند به شکل داستان در آورده است. پس از این نیز مخاطب را به سمت لایه ای عمیق تر در 20 سال قبل تر هدایت می کند: نویسنده که حالا در سنین جوانی است، در لابی یک هتل با صاحب هتل (مصطفی) هم صحبت می شود و از او تاریخچه چگونگی تأسیس و اداره این هتل را می شنود. این سرگذشت، آخرین معبر به عمق این روایت لایه مند است: زمان 30-40 سال قبل تر؛ که مصطفی خود جوانی جویای به دست آوری سمت پادوی یک هتل بوده است و اتفاقاتی غریب او را به مسیری پرفراز و نشیب می کشاند. داستان هتل بزرگ بوداپست بین جنگهای جهانی اول و دوم در آلمان روی میدهد و بر ماجراهای گوستاو اچ (فاینس)، متصدی خدمات جانبی یک هتل اروپایی معروف و زیرو مصطفی (رِوولوری)، یکی از کارگران هتل متمرکز است که قابل اعتمادترین دوست او میشود. داستان حول محور سرقت و پیدا کردن یک تابلو نقاشی ارزشمند متعلق به عصر رنسانس و نبرد برای ثروت بیاندازه یک خانواده میگردد که در پسزمینه وقایع دراماتیک تاریخی روی میدهد.
فیلم هتل بزرگ بوداپست فضایی به شدت سورِئال دارد.این نوع سبک اگرچه گاهی فرازو نشیبهایی در روند پیگیری داستان اش از سوی تماشاگر ایجاد میکند، ولی این فیلم به هیچ وجه ممکن بر دام درام نمی افتد و فقط ماجرای گوستاو را تعریف می کند. مانند داستان های قدیمی با شخصیت هایی تیپ مانند روبرو هستیم که تعریف مشخصی از آنها در ذهنمان داریم که در داستان جا می گیرند. گوستاو فردی متعلق به طبقه متوسط است که با همنشینی با طبقه بورژوا قصد ارتقای موقعیت دارد و در این بین زیرو مصطفی که متعلق به طبقه فرودست است در مقام پادوی هتل، او را همراهی می کند. این که دمیتری (فرزند پیرزن بورژوای متوفی) و جاپلینگ (مزدور دمیتری) نیز به همین گونه فضای شخصیتی خود را بروز می دهند.
فیلم مانند دا ستان های قدیمی تلفیقی از تمامی ژانر ها و موضوعات مختلف است. موضوعات و لحن های گنگستری، فرار از زندان، تعقیب و گریز، عاطفی، پدر و پسری، سرقت، توطئه، تاریخی، سیاسی، خانوادگی، اقتصادی و...مطرح می شود. سبک روایی داستان بر اساس داستان های کلاسیک است ولی چیزی که فیلم به مدد طراحی صحنه و لباس خیره کننده اش شده است اثری به شدت پست مدرن است. فلیمنامه نویس و کارگردان اثر در هر خط داستانی این فیلم کلی ایده و ماجراهای جالب و فانتزی تزریق کرده است و از همه با ارزش تر باورپذیر شدن این همه داستان و فانتزی است داستان ها و ماجراهایی که قبلاً شنیده ای ولی به یاد نمی آوری، اما با تماشای هتل بزرگ بوداپست متوجه می شوی بخشی از رویاپردازی های کودکی ات بوده اند. اندرسون جادوی سینما را به ما نشان می دهد. به مانند همه آثار اندرسون لوکیشن و محل رویداد داستانکها نیز از زمین تا آسمان متغیر است. در هتل بزرگ بوداپست اگرچه فضای هتل و اتاقها گاهی مورد استفاده است اما لوکیشن محلی و کوهستان، قطار، قصرهای قدیمی و حتی زندان هم مشاهده میکنیم. در واقع تمام این لوکیشنها در اختیار انگارههای سورئال فیلم هستند.
در ابتدای فیلم که با داستان مصطفی وارد داستان می شویم . جود لاو را در حکم نویسنده می بینیم که وارد هتل خلوت بوداپست می شود که از تعطیلات فاصله گرفته است و افراد کمی در آن حضور دارند. این نویسنده یک بیماری به نام انزوا دارد و وقتی با فردی مرموزی که مثل خودش درون گرا و منزوی است آشنا می شود شروع می کند به بحث کردن و او همان رئیس هتل بزرگ بوداپست است که شروع می کند داستان اش را تعریف کند. نام او زیرو (به معنی صفر) بوده است. سپس با شخصی به اسم گوستاو آشنا می شویم که یکی جذابترین و عمیقترین و پیچیدهترین شخصیت های داستانی است که دیده اید. او کاریکاتوری تمام و کمال از یک جنتلمن تمام عیار است. زیرو به عنوان لابی بوی وفادار گوستاو می شود و پس از فوت یکی از دوستان مسن گوستاو برای تشییع جنازه از هتل خارج می شوند و این آغاز ماجراهای جالب و شنیدنی این دو است. رابطه بین گوستاو و زیرو یکی از جذابیت های فیلم است. سازندگان فیلم از پویایی و دینامیسم این رابطه رئیس/پادویی بهترین استفاده کرده اند.
اندرسون گروه بازیگرانش را با جمعی از چهرههای آشنا در نقشهای فرعی تشکیل داده است؛ متیو آمالریک، هاروی کایتل، بیل ماری، جیسون شوارتزمن، تیلدا سوئینتن، تام ویلکینسون، اُوِن ویلسون و باب بالابان همه نقشهای فرعی دارند.
به رسم فیلم های اندرسون، تصاویرش در فیلم با دقت خاصی با هم ترکیب می شوند. او بسته به سیر تاریخی و زمان فیلم، از نسبت چندگانه ای از قاب ها و تصاویر در فیلم سود می جوید و حتی یک صحنه از فیلم به صورت سیاه و سفید است. نگاه کنید که چقدر جالب وس اندرسون هر دوره را فقط با تغییر نسبت ابعاد تصویر برای ما مشخص میکند. نسبت معمول این روزهای ما یعنی ۱٫۸۵:۱ برای صحنه های جدید، نسبت پرده عریض ۲٫۳۵:۱ برای صحنه های دهه شصت (دوردانی که زیرو بود) که در عین حال دورانی است که فیلمهای پرده عریض اوج گرفتند و نسبت نوستالژیک ۱٫۳۷:۱ برای صحنه های قدیمی که ابعادی است که به ابعاد آکادمی معروف است و اصلیترین نسبت مورد استفاده در فیلمهای دهه سی و چهل بود. انگار هر دوران را میتوانید فقط از اندازه پرده بفهمید.
فیلم اصلمایه های (موتیف های) تکرار شونده ای دارد که به غنای داستانی اثر افزوده است. مثلاً در چندین صحنه پادوهای هتل را می بینم که از پشت پنجره یا پشت در گویی دارند صحنه های فیلم را نگاه م یکنند. یا در این فیلم اکثر جملات فیلم ناتمام می مانند. مثلاً پس از فرار گوستاو از زندان و صحبت های او با زیرو که با صوت پلیس نمیه کاره می ماند یا در بالای آن پیست اسکی وقتی گوستاو دارد درباره برف حرف می زند ناگهان حضور کشیشی صحبت های او را نیمه کاره می گذارد و حتی در پایان فیلم که گوستاو و زیرو به اتاق اعتراف کلسیا می روند و قرار است اطلاعاتی درباره نسخه دوم بیابند، که نیمه کار می ماند و یا مثلاً توقف قطار دوبار در بین فاصل دو جنگ در مزرعه جو که اولی به صورت رنگی است و دومی سیاه و سفید!
نکته ی دیگری درباره این فیلم طراحی صحنه و لباس است که به نظرم در تاریخ سینما بی نظیر است. این همه رعایت جزییات در طراحی صحنه تک تک سکانس ها واقعاً حیرت انگیز است.
هتل بزرگ بواپست یکی از بزرگترین و مهمترین فیلم های سال 2014 است. این فیلم در لایه های زیرین خود فیلم عمیقاً تفکر برانگیزی است. هتل بزرگ بواپست از دوستی و منیت و غرور و استخلاص روحی سخن می گوید این فیلم در نگاه سرسری یک فیلم کمدی ماجرجویانه است اما تماشاگر با کمی دقت می تواند نکات بسیار عمیق و جدیدی در فیلم پیدا کند. کارگردانی خوب و خوش آهنگ وس اندرسون به همراه فیلمنامه ای محکم به اضافه های بازی های عالی نقش های اصلی و فرعی دلایل موجهی برای این شاهکار هنری است.
موحد منتقم
بهمن ماه نود و سه
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|