پیمان عباسینیا
نقد و بررسی فیلم کیک
چنانچه شما جزء آن گروه از سینمادوستان هستید که جنیفر انیستون را بازیگری جدّی و درجهی یک بهحساب نمیآورید و کمدین بودناش را پاشنهی آشیلِ او میدانید، توصیه میکنم نگاهی به کیک بیندازید! خانم انیستون در کیک اجرایی شایستهی تقدیر از احوالات ضدوُنقیضِ زنی از چنگِ مرگْ رسته پیش چشم مخاطب میگذارد که سانحهی سختی را از سر گذرانده و داغدار دلبندِ عزیزتریناش است.
زنی بهنام کلیر سیمونز (با بازی جنیفر انیستون) که از یک حادثهی رانندگی جان سالم بهدر برده، با بیزاری و بدخلقی در حال سپری کردنِ ایام نقاهتاش است. روند بهبودی روانی و جسمانی کلیرِ بدبین و بیحوصله، پیشرفت چندانی ندارد تا اینکه بهشیوهای نامتعارف با روی (با بازی سام ورتینگتون) آشنا میشود که هنوز در شوکِ ناشی از مرگ ناگهانی همسر جواناش، نینا (با بازی آنا کندریک) بهسر میبرد...
با وجود اینکه داستان کیک تماماً در دوران نقاهت یک زن درهم شکسته -چه بهلحاظ روحی و چه از جنبهی جسمی- سپری میشود اما تحملاش دشوار نیست و این مهم بهواسطهی شیرینیِ کنترلشدهی حضور جنیفر انیستون میسر شده است؛ او در کیک بهشدت اندازه نگه میدارد و به ملاحتِ ذاتیاش تا حدّی اجازهی عرض اندام میدهد که شرایط بغرنجی که گریبان کاراکترِ کلیر سیمونز را گرفته است، لوث نشود.
از بُعد مضمونی، کیک را یکی از معدود فیلمهای خیلی خوبی یافتم که دربارهی معضل "خودکشی" -و پیامدهای ناگوارش برای بازماندگان- ساخته شدهاند. کیک را به این دلیلِ ساده که بدونِ شعارهای گلدرشت، "اقدام به انتحار" را تقبیح میکند، بسیار قابل احترام و اخلاقی میدانم. کیک نه هیچ وعدهی سرِ خرمنی میدهد و نه امیدی واهی، از هپی اندِ بلاهتآمیز هم خوشبختانه ردّپایی نیست!
رابطهها و بازیها، باورکردنی و تماشاییاند. گذشته از انیستون، نقشآفرینیِ آنا کندریک، سام ورتینگتون و آدریانا بارازا از امتیازات فیلم است. مناسبات کلیر با "سیلوانا" (با بازی آدریانا بارازا) و "روی" جالب توجه از آب درآمده ولی جذابترین رابطهی کلیر با شخصیتهای فیلم کیک، میان او و روح "نینا" شکل میگیرد که دلچسب و بامزه است.
وجه تمایز کیک از دیگر فیلمهای جنیفر انیستون، اولاً کُندی و سکون و سکوتهایش در قالب خانم سیمونز است؛ اینجا اثری از آن جنیفرِ اغلب پرجنبوُجوش و انرژیک نمییابیم. دوم اینکه در کیک هیچ مانوری روی جذابیتهای ظاهری او داده نشده و تقریباً از چهرهپردازی هم خبری نیست! در کیک اگر گریمی نیز صورت گرفته، تنها با هدفِ از ریخت انداختنِ خانم انیستون بوده است ولاغیر!
۱۵ ژانویهی ۲۰۱۵ بهدنبال اعلامِ فهرست کامل اسامی کاندیداهای اسکارِ هشتادوُهفتم، همهی امیدها برای نامزدِ بهترین بازیگر نقش اول شدن و جایزه گرفتنِ خانم انیستون بر باد رفت! در سالی که هنرپیشهی بیاستعدادی مثلِ فلیسیتی جونز برای بازیِ عاری از هرگونه ظرافتاش در فیلم معمولی و بیخودی تحویل گرفته شدهی تئوری همهچیز (The Theory of Everything) [ساختهی جیمز مارش/ ۲۰۱۴] کاندیدای اسکار میشود، نادیده گرفتن درخشش جنیفر انیستون در کیک پرسشبرانگیز است.
نگارنده، تمامِ ۵ فیلمی که بازیگران زن نقش اصلیشان کاندیدا شدهاند را دیده است؛ نزدیکترین نقشآفرینی به حضور انیستون در کیک -هم از نظر محتوای فیلم و هم بهخاطر قدرت تأثیرگذاری- متعلق به جولیان مور با فیلم خوب همچنان آلیس (Still Alice) [ساختهی مشترک ریچارد گلاتزر و واش وستمورلند/ ۲۰۱۴] است که با توجه به دریافت جایزههای متعددی نظیر گلدن گلوب، بفتا، انجمن بازیگران آمریکا و... از سایر رقبا شانس بالاتری دارد.
بازی جولیان در نقش زنی میانسال و صاحب موقعیت اجتماعی که بهشکلی دردناک رفتهرفته اسیر غولِ ترسناکی بهنام آلزایمر میشود، حرف ندارد. اما بهشخصه اعتقاد دارم که کیک از همچنان آلیس بهاصطلاح "فیلمتر" است و طبیعتاً بازی خانم انیستون هم بیشتر به دلم نشسته. فیلمِ خانم مور انگار تمامیت ندارد و برشی از یک فیلم سینماییِ طولانیتر است. در ادامه، بد نیست به فیلمها و نقشآفرینیهای بقیهی نامزدها هم اشارهی مختصری داشته باشم.
بعید میدانم حتی به عقل جن هم خطور کند که با چه متر و معیاری یکمرتبه به اعضای آکادمی الهام شده که نام خانم ماریون کوتیار را بهعنوان کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن معرفی کنند! آنهم برای دو روز، یک شب (Two Days, One Night) [محصول ۲۰۱۴]؛ بیرمقترین و بیاتفاقترین فیلم برادران داردن که از همان بای بسمالله، دستاش برای تماشاگر روست. اعتماد به نفسی آبکی که زن از فرجامِ ایندر و آندر زدنهای تکراری و ملالآورش کسب میکند ابداً در بازی کوتیار نمودی باورپذیر نمییابد و ما باید فقط به گفتگوی پایانیِ نخنمای ساندرا با شوهرش -از پشت تلفن- قناعت کنیم و بهزور به خودمان بقبولانیم که بله! این زنِ جوان متحول شده است دیگر!
دربارهی رزاموند پایکِ دختر گمشده (Gone Girl) [ساختهی دیوید فینچر/ ۲۰۱۴] هم بهتر است اصلاً چیزی نگویم! بسیار سفر باید تا پخته شود خامی! دختر گمشده انگار یک مینیسریال است که با اهتمام زحمتکشانِ صداوسیمایی، تبدیل به "فیلم سینمایی" شده! در میان این جمع نامتجانس، بعد از جولیان مور، زحمتی که ریس ویترسپون بهخاطر وحشی (Wild) [ساختهی ژان-مارک والی/ ۲۰۱۴] متحمل شده را قابلِ ارج میدانم.
البته این اجحاف تنها منحصر به جنیفر انیستون نمیشود و بازیگران قدری همچون جسیکا چستین برای خشنترین سال (A Most Violent Year) [ساختهی جی. سی. چاندور/ ۲۰۱۴]؛ امی آدامز برای چشمان بزرگ (Big Eyes) [ساختهی تیم برتون/ ۲۰۱۴]؛ امیلی بلانت برای لبهی فردا (Edge of Tomorrow) [ساختهی داگ لیمان/ ۲۰۱۴] [۱] و اسکارلت جوهانسون برای زیر پوست (Under the Skin) [ساختهی جاناتان گلیزر/ ۲۰۱۳] [۲] [۳] نیز لیاقت کاندیداتوری و اسکار را داشتند.
کیک در مسیر روایتاش لکنت قابل اشارهای ندارد، بیدردسر پیش میرود و اگر زلفتان با فیلم گره بخورد ابداً نه به ساعت نگاه میکنید و نه به خمیازه کشیدن خواهید افتاد. پایان کیک نیز چنانکه گفتم عاری از هندیبازی، اتفاقات محیرالعقول و دلخوشکنکهای دور از واقع است. در بدبینانهترین ارزیابی، کیکِ دانیل بارنز اگر هیچ فایدهای نداشته باشد؛ همینکه پتانسیلهای کمتر بهکارگرفته شدهی بازیگری توانمند و پرتجربه را عیان میکند، سزاوار اهمیت است.
کاش این کیک به دهان خانم انیستون مزه کرده باشد تا در آینده شاهد کیکهای بیشتری در کارنامهی حرفهایاش باشیم! و نکتهی آخر اینکه اگر کنجکاوید بدانید دلیل نامگذاری فیلم چه بوده است، شرمنده! در این زمینه کمکی نخواهم کرد بنابراین چارهای جز دیدنِ کیک ندارید!
Cake
كارگردان: دانیل بارنز
فيلمنامه: پاتریک توبین
بازیگران: جنیفر انیستون، آنا کندریک، سام ورتینگتون و...
محصول: آمریکا، ۲۰۱۴
مدت: ۱۰۲ دقیقه
پیمان عباسینیا
بهمنماه ۱۳۹۳
[۱]: برای مطالعهی نقد لبهی فردا، کلیک کنید بر «تلفیق قدرتمند هوشمندی و جذابیت»؛ منتشره در یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، پردهی سینما.
[۲]: زیر پوست محصول ۲۰۱۳ است اما نخستینبار در مارس ۲۰۱۴ به نمایش درآمد.
[۳]: برای مطالعهی نقد زیر پوست، کلیک کنید بر «عاشق شدن در خاک، سوختن در برف»؛ منتشره در پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۳، پردهی سینما.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|