پیمان عباسینیا
نقد و بررسی فیلم اثر لازاروس
قبلاً هم گفتهام؛ مسئلهی ریتم، تداوم آن و از کف نرفتناش [در طول دقایق فیلم] علیالخصوص در ارتباط با فیلمترسناکها از بدیهیات است. اگر فیلمی که صفت "ترسناک" را یدک میکشد، واجد چنین پیششرطی بود آنوقت میتوان دربارهاش حرف زد و نوشت. خوشبختانه معضل ریتم گریبانگیرِ اثر لازاروس نیست و همین پوئن مثبت، راه را برای ورود به بحث هموار میکند. اجزاء اثر لازاروس [برای نمونه: کاتهای سریع و موسیقی هیجانانگیزش] طی هماهنگی با یکدیگر، اتمسفری پراسترس را به ارمغان آوردهاند که در کلّ فیلم حفظ میشود. اثر لازاروس اولین ساختهی بلند سینمایی دیوید گلب است که مستند تحسینشدهی رؤياهای جيرو دربارهی سوشی (Jiro Dreams Of Sushi) [محصول ۲۰۱۱] را در کارنامه دارد.
«یک تیم تحقیقاتی پنجنفره با هدایت فرانک (با بازی مارک دوپلاس) و نامزد او، زوئی (با بازی اولیویا وایلد) برای ساخت سرمی بهاسم لازاروس مشغولِ فعالیتاند و هدفشان زنده کردن مردگان است [۱]. آزمایش گروه روی سگی مُرده جواب میدهد و حیوان به زندگی بازمیگردد درحالیکه رفتارهایش غیرعادی است. با این وجود، فرانک و تیماش به ادامهی مسیر امیدوار میشوند اما کارفرماهای جدید، پروژه را متوقف میکنند و تمام اسناد و شواهد را با خودشان میبرند. اعضای گروه که برای اثبات موفقیت تاریخیشان هیچ مدرکی ندارند، مخفیانه به لابراتوار برمیگردند تا آزمایش را روی سگ دیگری تکرار کنند. در این میان، زوئی دچار برقگرفتگی میشود و میمیرد. فرانک که خود را مقصر شمارهی یکِ مرگ او میداند، دیگران را با اصرار راضی میکند تا آزمایش لازاروس را اینبار به قصد زنده کردن زوئی انجام دهند...»
از جمله محسناتِ اثر لازاروس، یکی موضوع متفاوت فیلم است. خانههای جنزده و پاکسازیشان از ارواح خبیثه که امسال بهعنوان مثال، دوباره در پولترگایست (Poltergeist) [ساختهی گیل کِنان/ ۲۰۱۵] و همینطور توطئهآمیز: فصل ۳ (Insidious: Chapter 3) [ساختهی لی وانل/ ۲۰۱۵] شاهدش بودیم [آنهم با پرداختهای اغلب کلیشهای و فاقد خلاقیت و از فرط تکرار، خندهدار] دیگر مضمونی نیست که فیلمترسناکبازهای کارکشته را به وجد بیاورد! "احیای مردگان" نیز گرچه موضوعی دستِاول و بکر بهشمار نمیرود و [همچون تبدیل مس به طلا] از آرزوهای دیرینهی بشر بوده اما هنوز آنقدر کنجکاویبرانگیز و پرچالش هست که مبنای یک فیلم جذابِ [حدوداً] ۸۰ دقیقهای قرار بگیرد.
دیگر ویژگی قابلِ اشارهی اثر لازاروس همین تایم ۸۰ دقیقهایاش است! فیلم به دام زیادهگویی و حاشیه رفتنهای مخل نمیافتد و زمانهای [بهاصطلاح] پِرت ندارد. چنانچه بخواهم خودمانیتر بگویم، اثر لازاروس وادارتان نمیکند با دور تند ببینیدش! اثر لازاروس همچنین از رویهی مسلط بر اکثر فیلمترسناکها پیروی نمیکند، اقلاً دو بازیگر شناختهشده دارد [اولیویا وایلد و مارک دوپلاس] و کُمیتاش از حیث بازیگری لنگ نمیزند. البته توجه دارید که منظورم این نیست که بازی خانم وایلد و آقای دوپلاس در اثر لازاروس مثلاً همسطح جسيكا چستين و متیو مککانهی از آب درآمده و نامزدی اسکار هشتادوُهشتم روی شاخشان است! بازیهای اثر لازاروس از سایر فیلمهای همبودجهاش در سینمای وحشت، یک سروُگردن بالاتر است. همین!
اثر لازاروس از نقطهنظر محتوایی، انحراف آزارندهای ندارد. علیرغم اینکه در اثر لازاروس فرانک بهعنوان کاراکتری مخالفخوان حضور دارد که [طبق کلیشهها] همهی رویدادها را با ترازوی علم میسنجد ولی فیلم زیاد روی تقابل پوچ علم و دین مانور نمیدهد و به بازی مسخرهی برتری دادن علم بر دین، ورود پیدا نمیکند. در جمعبندی نهایی نیز آنچه که از اثر لازاروس استنباط میشود، موضعگیری منفیاش در قبال تلاش برای محقق شدن فرایند زنده کردن مردگان است. شاید لازم به توضیح نباشد که هدف اصلی نوشتار حاضر، بررسی فیلم از بُعد ارزشهای سینماییاش است. فیلمها را میشود از وجوه مختلفی [اعم از روانشناسانه، جامعهشناسانه، نمادشناسانه و...] به نقد کشاند و ممکن است نظر یک کارشناس علوم دینی مغایر با نگارنده باشد.
بهنظر میرسد که در پاراگراف پیشین، کاربرد کلمهی "آزارنده" تا حدودی گنگ باشد؛ پس برای روشن شدن منظورم، به یکی از فیلمترسناکهای ضعیف و مشکلدارِ اکران سال جاری [هم از جنبهی ساختاری و هم محتوایی] رجوع میکنم. در توطئهآمیز: فصل ۳ خداوند و قدرت بیکراناش کوچکترین تأثیری بر جهان ساخته و پرداختهی فیلمساز و فیلمنامهنویس [هر دو، یک نفر: لی وانل] ندارد، عوضاش تا دلتان بخواهد شیطان و نیروهای اهریمنی در فیلم جولان میدهند و کسی هم جلودارشان نیست! کاراکتر محوری توطئهآمیز: فصل ۳ که دختر جوانی بهنام کویین (با بازی استفانی اسکات) است، هنگام تست دادن روی استیج، از روح مادرش طلب کمک میکند تا اجرایی قابلِ قبول داشته باشد! و... الخ.
دیدهایم که فیلمهای ردهی سینمای وحشت [شاید بیش از سایر ژانرهای سینمایی] از ضعف منطق روایی رنج میبرند؛ در هارورهای ماورایی (Supernatural horror films) گویی همین لفظِ "ماورا" مجوزی صادر میکند برای به تصویر کشیدن هرگونه اتفاق بدون پایه و اساس! این فیلمها لبریزند از مردمی که خود و عزیزانشان را به احمقانهترین اشکالِ ممکن به کشتن میدهند! مثلاً با پدر و مادری طرفیم که بو بردهاند خانهی ویلایی دوطبقهشان جنزده است ولی جابهجا نمیشوند و تازه نوزاد دلبندشان را هم در طبقهی دوم تکوُتنها رها [بخوانید: ول!] میکنند! در اثر لازاروس خبری از گافهایی اینچنین فاحش نیست و سعی فیلمنامهنویسها [لوک داوسون و جرمی اسلیتر] در به حداقل رساندن بیمنطقیها مثمرثمر واقع شده.
دیوید گلب و گروهاش [با در نظر گرفتن بودجهی محدودی که در اختیار داشتهاند] بهخوبی از پس اجرای صحنههای تأثیرگذار و ترسناک فیلم برآمدهاند. برای مثال، نگاه کنید به نحوهی صورت گرفتن قتلها و یا کابوس تکرارشوندهی زوئی که هیچکدامشان سردستی و مضحک نیستند. اما انتخاب ویژهام از اثر لازاروس جایی است که سگِ از مرگ برگشته، بالای سر زوئیِ غرق در خواب ظاهر میشود و به او زل میزند. این سکانس، بیاغراق یکی از رعبآورترین سکانسهای تاریخ سینمای وحشت است که در کنار خیره شدنهای شبانهی کتی به میکا در فعالیت فراطبیعی (Paranormal Activity) [ساختهی اورن پلی/ ۲۰۰۷] [۲] قرار میگیرد مثلاً.
اثر لازاروس به دو دلیل متنی [چگونگی پایانبندیاش] و فرامتنی [فروش ۳۶ میلیونی در برابر ۳ میلیون دلار بودجهی اولیهاش] [۳] کاملاً قابلیتِ این را دارد که طبق سنت همیشگی فیلمهای سینمای وحشت، صاحب دنباله [یا دنبالههایی!] شود. چشم تنگ دنیادوست را...! احتمالاً از فیلمترسناکها توقع شنیدن دیالوگهای درستوُحسابی و بهخاطرسپردنی ندارید! ولی اثر لازاروس [حداقل یکجا] از این قاعده مستثنی است؛ به بخشی از گفتههای زوئی پس از رجعتاش از مرگ [و بهتعبیری: خواب یکساعتهاش] توجه کنید: «اونجا خودِ جهنم بود، بدترین لحظهی زندگیت رو بارها و بارها [بهکرّات] تجربه میکنی و هرگز نمیتونی بیدار بشی» (نقل به مضمون). بهطور کلی اثر لازاروس قواعد ژانر را خوب رعایت میکند که این نه نقطهضعف بلکه بهنظرم از نقاط قوتاش است. بد نیست تأکید کنم که طی این نوشتار، هر وقت از برجستگیها و نقاط قوت فیلم حرف زدم، اکثر قریب بهاتفاقِ فیلمترسناکهای سینمای امروز، معیار سنجشام بودند و نه تمامی تولیدات سینما.
اثر لازاروس ساختهای عاری از عیبوُنقص نیست و چند ابهام را تا انتها لاینحل باقی میگذارد که [گرچه بیننده میتواند در ذهناش با عنایت به برخی احتمالات، پاسخهایی برایشان بتراشد اما] در خود فیلم پاسخی قطعی یافت نمیشود [۴]. با اینهمه، چنانچه خواهان تماشای فیلمترسناکی پرهیجان و سرگرمکننده هستید که مبتذل و مهوع هم نباشد و حالتان را بههم نزند، بین محصولات اکران شدهی سینمای وحشت تا اینجای سال [۵]، اثر لازاروس گزینهی مناسبی است؛ به امتیازهای پایین [۶] و نقدهای منفی اهمیتی ندهید!
The Lazarus Effect
كارگردان: دیوید گلب
فيلمنامه: لوک داوسون و جرمی اسلیتر
بازیگران: مارک دوپلاس، اولیویا وایلد، سارا بولگر و...
محصول: آمریکا، ۲۰۱۵
مدت: ۸۳ دقیقه
پیمان عباسینیا
مردادماه ۱۳۹۴
[۱]: زنده کردن لازاروس یکی از معجزات عیسی مسیح (ع) در انجیل است. در این داستان، لازاروس [ایلعازر] چهار روز پس از مرگاش توسط عیسی به زندگی بازمیگردد. داستان مذکور تنها در انجیل یوحنا ذکر شده است (ویکیپدیای فارسی، مدخل زنده کردن لازاروس).
[۲]: برای مطالعهی نقد فعالیت فراطبیعی، کلیک کنید بر لینکِ «از محدودیت تا خلاقیت»؛ منتشره در دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، پردهی سینما.
[۳]: آمار فروش و هزینهی تولید فیلم، تقریبی است و مستخرج از ویکیپدیای انگلیسی (تاریخ آخرین بازبینی: ۲۵ ژوئیهی ۲۰۱۵).
[۴]: بیم لو رفتن داستان اگر نبود، به ابهامات مذبور بهوضوح اشاره میکردم.
[۵]: از بین فیلمترسناکهایی که مُهر ۲۰۱۵ خوردهاند، انستیتو آتیکوس (The Atticus Institute) [ساختهی کریس اسپارلینگ] هم اثر بهدردبخوری است.
[۶]: در سایتهای IMDb، راتن تومیتوس و متاکریتیک.
■ برای مطالعهی نقد فیلمهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ بههمین قلم [در سال ۹۴] لینکهای زیر را کلیک کنید:
۱- نقد و بررسی فیلم «تمرکز» ساختهی گلن فیکارا و جان رکوآ (Focus)
۲- نقد و بررسی فیلم «کریستی» ساختهی اولیور بلکبورن (Kristy)
۳- نقد و بررسی فیلم «اکولایزر» ساختهی آنتونی فوکوآ (The Equalizer)
۴- نقد و بررسی فیلم «اثر لازاروس» ساختهی دیوید گلب (The Lazarus Effect)
۵- نقد و بررسی فیلم «ناکجاآباد» ساختهی کیم فارانت (Strangerland)
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|