مجید رحیمی جعفری
در این چند سالی که دنیا با رکود اقتصادی روبرو شده است صنعت سینمای ایالات متحده موفق ترین صنعت این کشور لقب گرفت و تنها 8% این صنعت در سال 2008 از سال 2007 کمتر درآمد داشت. ولی رقمی که اعلام شده بود تنها در خود آمریکای شمالی صحیح است و مردم اروپا دیگر از رفتن به سینما مثل قبل کمتر استقبال می کردند. در سال جاری وضع برعکس شده است و اگر مردم دیگر نقاط دنیا به دیدن خیلی از فیلم ها نمی رفتند معلوم نبود وضع کمپانی ها چه طور می شد . شاید اگر هر کمپانی برای خودش سری های پرفروش را در نظر نمی گرفت دوباره شاهد ورشکست شدن بعضی از آنها می بودیم. یکی از پر خرج ترین مسائل برای فیلم ها بحث تبلیغات است. هزینه تبلیغات پارک ژوراسیک کم از هزینه تولید خود فیلم نداشت و همین باعث فروش بسیار بالای این فیلم شد.
از دوران سینمای صامت مدیران موفق کسانی بودند که تبلیغات خوبی را برای فیلم های خود در نظر می گرفتند. خیلی از سینما دوستان دهه های آغازین سیما ترجیح می دادند به دیدن فیلمی از «آمریکن بیوگراف» یا «یونایتد آرتیست» بروند. هر کمپانی لیستی از ستاره هایی را که در اختیار داشت در تبلیغات خود می آورد و به صورت اعلان هایی بزرگ در خیابان های اصلی هر شهر نصب می کرد. ولی امروزه با وجود اینکه خیلی ها جنگ ها را رسانه ای می دانند، و دنیای اینترنت و شبکه ها را محل کارزار تبلیغات، بعضی از کمپانی ها نتوانستند از این کارزار سربلند بیرون آیند و در نهایت شکست خورده اند. تمام سینمادوستان تبلیغات مسخره دروازه بهشت (1981) که باعث شکست مفتضحانه «یونایتد آرتیست» شد و این کمپانی را از پادرآورد به یاد دارند. خیلی از کمپانی ها در همان دهه 80 یا به فروش رفتند و یا در یکدیگر ادغام شدند و عرصه برای «مینورها» (غول های کوچک) باز شد تا با تبلیغاتی جذاب و سالن هایی درجه 2 فیلم های کم هزینه را خریداری و خود را بالا بکشند . که می توان به «آیلند الایو»، «کارولکو»، «دینو دو لارنتیس»، «اریون» و بهترین آنها «دیمنشن» اشاره داشت.
شاید هیچ سینما دوستی فیلم های «پارامونت پیکچرز» را از یاد نبرد ولی این کمپانی در سال 1980 شاخه ای از «گلف وسترن» شد و تیر خلاص در 1994 بود که «وایاکوم» دست به کار شد و این کمپانی را که یکی از بهترین کمپانی های تاریخ سینما بود، از آن خود کرد. «وایاکوم» در آن زمان غول تلویزیون های کابلی (از جمله MTV، CBS، VH1، پکیج شوتایم و ...) همراه با «بلاک باستر اینترتینمنت»، غول دنیای کرایه نوار ویدئو بودند در همین چند سال قبل «وایاکوم»، «ونیج» را خرید و «پارامونت» به «پارامونت ونتیج» شاخه ای از «وایاکوم» تبدیل شده است. «وارنر» هم از این قاعده مستثنی نبود و ابتدا به مالکیت «کینی کمپانی» درآمد و در 1989 «تایم» که یک شرکت مختلط چندرسانه ای دنیا بود آن را خرید و به «تایم وارنر» تبدیل کرد و سپس در سال 2000 «آمریکا آنلاین» آن را خرید و به EOL Time Warner تغییر نام یافت.
سیاهه بالا را به عنوان مدخلی برای نوشته ام لازم می دانستم تا با هم به یاد آوریم که چگونه تبلیغات ضعیف و کم کاری مدیران استودیوها باعث شکست حتی غول های بزرگی شدند که هیچ کس روزی فکرش را نمی کرد که این به اصطلاح «میجرها» (غول های بزرگ) درصد سودشان کاهش یابد چه برسد که با سر سقوط کنند. سال گذشته فرانک میلر از تبلیغات فیلم روح اعتراض داشت و ضعف تبلیغ را یکی از دلایل فروش کم فیلمش می دانست که با طرحی از خودش فیلم در بازار DVD جبران کرد.
شعار فیلم روح: «شهر فریاد های من، او معشوقه من است و من بعد دیگر او»
امسال یکی از استودیوهایی که مدیرانش به دلیل تبلیغات ضعیف بازخواست شدند استودیوی مجهز بوئنو ویستا از زیر مجموعه کمپانی بزرگ «والت دیزنی» بود که برای فیلم Ponyo ساخته هایائو میازاکی نزدیک به 40 میلیون دلار هزینه کرده بود ولی پس از چند هفته 15 میلیون دلار فروخت که مدیران دیزنی تیمی را تشکیل دادند و تبلیغات خوب آن باعث شد این فیلم 184 میلیون دلار در گیشه خارج از آمریکای شمالی بفروشد و چهار برابر هم سود کند. در هفته های اخیر از این اوضاع بارها و بارها پیش آمده است و در همین هفته فیلم بسیار پرخرج سرود کریسمس ساخته رابرت زمکیس که همین کمپانی بوئنو ویستا آن را تهیه کرده بود شکستی دیگر را تجربه کرد. این فیلم 200 میلیون دلار هزینه دربر داشته که در افتتاحیه ای که برای آن 90 تا 110 میلیون دلار در نظر داشتند فقط 30 میلیون دلار فروخت. چراکه جک راپک تهیه کننده این فیلم تبلیغاتی ابتدایی را برای آن درنظر گرفته بود و تیزر آن نمی توانست مخاطبان زیادی را جلب کند. در حالی که در شرایطی مشابه همین کمپانی در مورد انیمیشن بالا Up)) موفق عمل کرد. از این رو که مدیری کاردان چون جان لاستر پشت سر این فیلم بود و با آن همه بادکنکی که در ابتدای تیزر فیلم به آسمان می فرستادند هر کودک و بزرگسالی وسوسه می شد به تماشای این فیلم برود.
امروزه با اینکه نقش تبلیغ خوب به عنوان یک امر ضروری در تجارت روز کاملا به صورت نظری و تجربی ثابت شده ولی افول آن را می بینیم و به جد می گویم امروزه تبلیغات صد ها برابر قوی تر از "اجیت-پراپ" های روسیه و دو فیلم لنی ریفنشتال برای رایش (پیروزی اراده، المپیاد) شده است. تبلیغ آنقدر مسخره شده که روی لیوان های یک بار مصرف برای تبلیغات ریاست جمهوری عکس اوباما و مک کین را می زدند. شاید مدیرانی چون آدلف زوکر، تامس اینس، اریش پومر، جک وارنر، جسی لاسکی، راجر کورمن، هری واینشتاین در تاریخ سینما تکرار ناپذیر باشند. بهتر است یادی از دو شعار معروف تبلیغاتی تاریخ سینما داشته باشیم:
شعار تبلیغی بانی و کلاید (آرتورپن): آنها جوانند، عاشقند! و آدم می کشند!
شعار تبلیغی ایزی رایدر (دنیس هاپر): آنها نتوانستند آمریکا را در هیچ کجای آمریکا بیابند!
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|