پرده سینما

کیمیای جسارت؛ نکاتی درباره دوبله شدن «جرم» کیمیایی

نیروان غنی پور

                                                

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کیمیایی وارد فضایی شده که حالت شمشیر دو لبه برایش دارد، اگر میزان استقبال از فیلمش با دوبله چشمگیر شود راه را برای استفاده دوباره از دوبلاژ در سایر آثار ایرانی نیز هموار کرده و اگر توی ذوق بزند باید این امر را برای همیشه به فراموشی سپرد.

 

مسعود کیمیایی، جلال پیشواییان و پولاد کیمیایی. سرصحنه فیلم جرمفرانتس بکن بایر _مربی وقت تیم ملی فوتبال آلمان_ در آستانه برگزاری مسابقات جام جهانی 1990 ایتالیا، زمانی که با هجمه سنگینی از انتقادات و مباحث مختلف رو به رو شد (که چرا بازیکنانی مسّن را به تیم ملی دعوت کرده و حتی از آنان در ترکیب اصلی نیز استفاده می کند) پاسخی به یاد ماندنی به همه منتقدانش داد: «که سنّ یک عدد است، مهم برایم آمادگی بدنی و ذهنی بازیکنه». سرانجام وی با همین تفکر (به کارگیری بازیکنان جوان و با تجربه در ترکیب تیم) توانست فاتح رقابت های جام جهانی شود و به همگان نشان داد که سن و سال شناسنامه ای افراد، ملاک و معیار مناسبی جهت قضاوت درباره کارآمدی شان نیست. این روزها می توان همین طرز فکر قیصر فوتبال آلمان را در شیوه کار خالق قیصر سینمای ایران نیز دید، جایی که مسعود کیمیایی بی توجّه به مباحثی پیرامون سن و سال و خستگی های ناشی از آن، همچنان با علاقه به حرفه فیلم سازی اش ادامه داده و در تازه ترین اثرش، بهترین عوامل حرفه ای سینمای ایران (ترکیبی از افراد نسل با تجربه و نسل نوپا) را به دور یکدیگر جمع کرده است. فیلم های کیمیایی از همان آغاز مراحل پیش تولید تا زمان اکران و حتی مدت ها پس از نمایش فیلم، خبرساز بوده و محل بحث و تبادل آراء گوناگون هستند؛ این اتفاق برای فیلم جرم نیز تا به امروز روی داده، اما جرم یک تفاوت اساسی با سایر فیلم های کیمیایی در سال های اخیر دارد و آن تصمیمی است که کیمیایی برای دوبله فیلمش گرفته! یک تصمیم جسورانه که تنها می توان از جنس کارگردانانی چون مسعود کیمیایی انتظارش را کشید، آن هم در روزگاری که به اصطلاح کارگردانانی را می بینیم چطور بر اساس گردش مالی روز و طبق خوشایند تهیه کننده و سینمادار فیلم می سازند (زمانی فیلم اکشن تولید می کنند و زمانی کمدی!)، تصمیم برای دوبله جرم ارزش دیگری پیدا می کند.

مسعود کیمیایی و شبنم درویش سرصحنه فیلم جرمداستان جرم تعلق دارد به سال های قبل از انقلاب با همان فضای زیر بازارچه، رفاقت ها، نامردمی ها و آدم های آشنا از جنس سینمای کیمیایی. هنگامی که بیان تصویر جرم این چنین عامدانه می خواهد یاد آور حال و هوای قیصر، رضا موتوری، گوزن ها و...شود، بیان کلامی و نوع گویش هم باید در بافت همان جنس تصویر قرار بگیرد و این جاست که دیگر صدا و نوع دیالوگ گویی پولاد کیمیایی و حامد بهداد جواب گوی همه خواسته های آقای کارگردان نیست، بلکه خواستار نقش گویی منوچهر اسماعیلی و چنگیز جلیلوند به جای آنان شده تا شخصیت های فیلمش باورپذیرتر شوند. کیمیایی برای رسیدن به این مقصود، پس از سال ها دست یاری به سوی یار دیرین مدیر دوبلاژش، خسرو خسروشاهی دراز می کند و او نیز دست رد به سینه دوست کارگردانش نزده و با شور و اشتیاق کار خود را آغاز می کند.

اتفاقاً برای دیدن همین شور و اشتیاق از نزدیک بود که راهی استودیو «رها» شدم و اولین نکته ای که نظرم را به خود جلب کرد، تماشای افرادی بود که احوال خوشی داشتند. اسماعیلی دیگر آن آدم کم حوصله در اتاق ضبط دوبله های تلویزیون نبود و خیلی قبراق و سر حال به جای شخصیت رضا (با بازی پولاد کیمیایی) نقش گویی می کرد و آن قدر این کار را استادانه انجام  داد که بازی پولاد در سطح بالایی قرار گرفته و چشم نواز شده است. اسماعیلی با هر جمله ای که می گفت، کیمیایی را در استودیوی صدابرداری به وجد می آورد. به ویژه در سکانس هایی که رضا با همسرش ملیحه (شبنم درویش) گفتگو می کردند و اسماعیلی با حالتی خاص می گفت: «ببین ملیح! من تو رو واس خودت می خوام.» خنده ها و کیف کردن های کیمیایی دیدنی بود. نکته جالب توجه دیگر در خود مسعود کیمیایی بود که به هنگام دیالوگ گویی دوبلورها، دیالوگ های فیلم را از حفظ و زیر لب با آنان تکرار می کرد و اگر در این بین اشکالی پیدا می شد، به اتاق ضبط می رفت و نکاتی را خیلی با آرامش به آنان می گفت. برای نمونه یکی از دوبلورهای خانم طوری اسم احمد را ادا می پولاد کیمیایی و شبنم درویش سرصحنه فیلم جرمکرد که تأکید بیانش روی حرف «ح» از نظر کیمیایی بی مورد و تصنعی اش می نمود، سپس کیمیایی این توضیح ظریف را به آن خانم داد که نیازی نیست که احمد را با «ح»اش بگویید، آن «ح»تنها به درد شناسنامه می خورد! در این جا احمد را «امد» بگویید.

در لا به لای استراحت های بین ضبط فرصتی فراهم می شد و با کیمیایی درباره فضای امروز دوبلاژ و سینمای ایران گفتگو می کردم که جدایی دوبله از سینمای امروز حالتی دو طرفه دارد و به تعبییری هر دو از یکدیگر محروم هستند و اولین واکنش به این محرومیت، معضل ریزش مخاطب است. البته در آثار تاریخی تولید شده در این سال ها استفاده محدودی از دوبلاژ شده اما در فیلمی با مشخصات دنیای معاصر و ساخته کارگردانی شاخص، به کارگیری از دوبله مقوله ای فراموش شده بود که حالا با دوبله فیلم جرم این مهم وارد فضای تازه ای می شود. به هر حال باید به این جسارت کیمیایی تبریک گفت که وارد فضایی شده که حالت شمشیر دو لبه برایش دارد، اگر میزان استقبال از فیلمش با دوبله چشمگیر شود راه را برای استفاده دوباره از دوبلاژ در سایر آثار ایرانی نیز هموار کرده و اگر توی ذوق بزند باید این امر را برای همیشه به فراموشی سپرد. پس باید تا زمان اکران جرم در انتظار ماند و نتیجه را آشکارا دید و بررسی نمود. اما در انتها حیفم می آید این نکته را نگویم که دوبله جرم با ترکیبی از بهترین گویندگان _به مانند منوچهر اسماعیلی، چنگیزجلیلوند، احمد رسول زاده، ناصر مدقالچی، زهره شکوفنده، حسین عرفانی، تورج مهرزادیان، خسرو شمشیرگران، ناصر نظامی، افشین زینوری، کتایون اعظمی و ...) با مدیریت دوبلاژ خسرو خسروشاهی که به ندرت این جمع کامل در دوبله های امروز ویدیو رسانه و تلویزیون در کنار هم دیده شده، جای خالی صدای ماندگار ناصر طهماسب در این جمع به شدت احساس می شود، که اگر وی نیز در این ترکیب قرار می گرفت هارمونی ارکستراسیون دوبله این فیلم جوره جور بود. ولی صد حیف که این اتفاق نیافتاد تا تنها نقش گویی طهماسب در فیلمی از کیمیایی، تنها محدود به فیلم به نمایش در نیامده خط قرمز شود.

 

 نیروان غنی پور

                                                         


 تاريخ ارسال: 1389/9/13
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>رضا:

با سلام نام من ایمان است. در مورد این مطلب "اگر نمی دانید بدانید که مرحوم ژاله كاظمی طبق نظر دوبلورها و صحبت های بزرگان دوبله از جمله مرحوم علی کسمایی در سخنرانیشان، منوچهر اسماعیلی در شبکه 5 با حظور آقای ممدوح، ابوالحسن تهامی در مصاحبه اش، ژاله الو در شبکه 5 با حظور آقای ممدوح، یکی از بزرگ ترین دوبلورهای زن تاریخ ایران میباشد اگر نگوییم بزرگترین." که در پستی که در گذشته در این صفحه داده ام میخواستم توضیح بیشتری بدهم. اول از همه فکر میکنم که در این قسمت از نوشته ام اغراق کرده ام و مطلب را با یا به دروغ بیان کرده ام. 1. "سخنرانی مرحوم علی کسمایی" را یادم نیست درباره اش کجا خوانده ام و مطمئن نیستم اصلا وجود داشته باشد. 2. در مورد "مصاحبه ابوالحسن تهامی" هم یادم نیست درباره اش کجا خوانده ام و مطمئن نیستم اصلا وجود داشته باشد. 3. در مورد "منوچهر اسماعیلی در شبکه 5 با حظور آقای ممدوح و ژاله الو در شبکه 5 با حظور آقای ممدوح" فکر میکنم این عزیزان اشاره ای به خانم ژاله كاظمی داشته اند و در مورد ایشان صحبت کرده اند ولی فکر میکنم ذکر نکرده اند که "یکی از بزرگ ترین دوبلورهای زن تاریخ ایران میباشد.اگر نگوییم بزرگترین." 4. در مورد "یکی از بزرگ ترین دوبلورهای زن تاریخ ایران میباشد.اگر نگوییم بزرگترین." باید بگوییم که این برداشت شخصیم از خانم ژاله كاظمی بوده است که همانطور که عرض کرده ام فکر کنم آن دوبلورهای ذکر شده, ذکر نکرده اند که "یکی از بزرگ ترین دوبلورهای زن تاریخ ایران میباشد.اگر نگوییم بزرگترین." و بنده از خودم گفته ام. به نظر بنده خانم ژاله كاظمی یکی ار بزرگترین دویلورهای تاریخ ایران میباشند. از اینکه با نام مستعار رضا نظر داده ام و انتقاد کرده ام و از اینکه در درستی نوشته ام دقت نکرده ام و از اینکه به آقای محمدرضا کلانتر بی احترامی کرده ام عذر میخواهم.

2+0-

شنبه 8 تير 1392



>>>رضا:

راستی اون cinscreen lover که در بالا پست داده خودم هستم. بعد از اینکه اون مطلب تند را نوشتم پشیمان شدم. گفتم یک پست تازه بدهم شاید سایت پاکش کنه.

0+0-

سه‌شنبه 24 بهمن 1391



>>>رضا:

آقای محمدرضا کلانتر من از شما و همه عذر خواهی میکنم. بنده اشتباه متوجه شده ام و اشتباه دیده ام و خوانده ام. در هر صورت شرمنده ام. این خیلی خوبه که شما به سوال ها و برداشتهای اشتباه پاسخ میدهید. از شما خیلی ممنونم.

1+0-

سه‌شنبه 24 بهمن 1391



>>>محمدرضا کلانتر:

جالبه که بعضی از دوستان ، مقاله ها و گفتگوها رو درست نمی خونند و برداشت غلط می کنند. نمی دونم جناب "رضا " چه جوری اون جمله ها رو خونده که چنان برداشتی کرده است. من گفته ام : " بعضی از صداها بی نظیر بود و هنوز هم مثل آنها پدید نیامده است، همانند مهین كسمایی، ایرج ناظریان، عزت الله مقبلی. آنهایی هم كه شبیه شان آمد – مثل ژاله كاظمی - به پای آنها نرسید. " جمله ها کاملا واضحه . منظورم صدا یا صداهایی بوده شبیه صدای ژاله کاظمی که به پای صدای این خدابیامرز نرسیده. هر چی فکر می کنم نمی فهمم چه جوری میشه از این جملات واضح برداشت کرد که منظور من شبیه بودن صدای ژاله کاظمی به دوبلورهای دیگر است!

1+0-

سه‌شنبه 19 دي 1391



>>>رضا:

سلام. حق با شماست متنم کمی تند است برای اینکه از نوشته آقای محمدرضا کلانتر خیلی ناراحت شدم. درکل بی ادبی و بی احترامی صورت گرفته است و من از شما و آقای محمدرضا کلانتر عذر خواهی میکنم.

1+0-

دوشنبه 15 آبان 1391



>>>cinscreen lover:

با سلام لطفا نظر بالا را (آقای رضا) به علت اینکه کمی تند است و ممکن است موجب بی احترامی به دیگران بشود را حذف کنید.

0+0-

يكشنبه 14 آبان 1391



>>>رضا:

آقای محمدرضا کلانتر "بعضی از صداها بی نظیر بود و هنوز هم مثل آنها پدید نیامده است، همانند مهین كسمایی، ایرج ناظریان، عزت الله مقبلی. آنهایی هم كه شبیه شان آمد – مثل ژاله كاظمی - به پای آنها نرسید." این جملات شما در مقاله "كار بیشتر كردن ملاک نیست، علم كار را داشتن مهم است؛ گفتگو با ایرج سنجری" نوعی نادانی شما نسبت به دوبله است. اگر نمی دانید بدانید که مرحوم ژاله كاظمی طبق نظر دوبلورها و صحبت های بزرگان دوبله از جمله مرحوم علی کسمایی در سخنرانیشان، منوچهر اسماعیلی در شبکه 5 با حظور آقای ممدوح، ابوالحسن تهامی در مصاحبه اش، ژاله الو در شبکه 5 با حظور آقای ممدوح، یکی از بزرگ ترین دوبلورهای زن تاریخ ایران میباشد اگر نگوییم بزرگترین. حال یا شما نادانید و نسبت به این قضیه جهل دارید و از دوبله چیزی بیش نمدانید و دنبال چسباندن خود به آنید و یا شما هم از ان دسته ... هستید که دوبلورهای ما را دق می دهند تا در خارج یا داخل کشور از سرطان بمیرند. در هر دو صورت شرم بر شما. ولی من الان فهمیدم که شما نادانید، میپرسید چرا؟ "آنهایی هم كه شبیه شان آمد – مثل ژاله كاظمی" آخه صدای بانو ژاله كاظمی شبیه چه کسی بوده؟ اگر میخواهید از جهلتان بکاهید سری به لیست فیلمهای مرحوم ژاله كاظمی در این سایت بزنید.

1+0-

شنبه 13 آبان 1391



>>>شمیسا:

دوران دوبله به پایان نرسیده، نه در سینمای ایران و نه در سینمای جهان. گمان نمیکنم این نگاه در سیر سینمای معاصر صادق باشد. کیمیایی علیرغم تمام خصلت های کم و زیاد، نمایانگر بسیاری از تناقضهای درونی جامعه است. نا دیده انگاشتنش ممکن نیست، چون حکایت از بسیاری از بهم ریختگیهای امروز ماست حتی اگر با بیان سینمایی ضعیف ارائه شود. حضور او حتی ناخودآگاه، روایت بهم ریختگی مرزهای فرهنگی جامعه بوده است.

1+0-

سه‌شنبه 14 شهريور 1391



>>>niki.m:

man taajob mkonam az inke in majera inghadr sar va seda be pa karde mage che etefaghi oftade ke inghadr hame shologhesh kardan in kare kimiayi ham bara in bode ke filmesh ghabl az ekran faghat saro seda konedige dore doble tamom shode

0+0-

پنجشنبه 2 دي 1389



>>>محمدرضا كلانتر:

بهمن عزيز من قيد گذاشته ام و گفته ام " آنها ممكن است هنوز توانايي هاي سابق شان را داشته باشند ... " بنابر اين اين حرفم تضادي با آن چه بعدا گفته ام ندارد . شما مي گويي كه دليل انتقاد من از بعضي از دوبلورها و مدير دوبلاژها برخورد سردي است كه آنها با من داشته اند اما اشتباه مي كني . از جمع كساني كه در اين 10 - 11 سال كار خبرنگاري با من بد رفتار كردند من فقط اسم يك نفر را در خبرهايم ذكر نمي كنم آن هم به اين دليل كه 6ماه براي سايت انجمن گويندگان زحمت كشيدم اما آن شخص با پر رويي و بي معرفتي هر چه تمام تر به من توهين كرد . بنده هيچ گاه منكر توانايي هاي زهره شكوفنده و بهرام زند نبوده ام و اتفاقا تعدادي از كارهاي آنها را بسيار دوست مي دارم و هيچ گاه تلافي نكرده ام و هر زمان مدير دوبلاژها از كار آنها تعريف كرده اند در آن مقاله هاي قاب كوچك نوشته ام . نمونه اش هم مقاله مربوط به دوبله فيلم " واگن زمان " و نظر ايرج سنجري درباره توانايي زهره شكوفنده است . ( قاب كوچك / 13 آذر ) بنده هر گفت و گويي كه با هر دوبلور يا مدير دوبلاژي انجام بدهم براي سايت پرده سينما مي فرستم تا اگر مسوولان اين سايت پسنديدند آن را انتشار دهند و در يك سال و نيم گذشته مصاحبه با سنجري تنها مصاحبه آماده شده من بوده است . يكي از ملاك هايم هم براي مصاحبه توانايي هاي افراد است نه تعداد سال هاي كارشان . كلام آخر اين كه براي تهيه آن مقاله هاي قاب كوچك با محدوديت هايي مواجه هستم از جمله اين كه تعدادي از مدير دوبلاژ ها - بخصوص كساني كه قبل از انقلاب مدير دوبلاژ شده اند - نمي توانند دوبله هايشان را تحليل كنند و درباره آنها توضيح دهند به همين دليل بعضي ها بيشتر و بعضي ها كمتر در آن مقاله ها حضور دارند.

0+0-

چهارشنبه 17 آذر 1389



>>>بهمن:

محمدرضاي عزيز، خواسته اي دليل افت ظهرگاهي صداي آن دوبلور خوش صدا را بنده حدس بزنم ؟آن مدير دوبلاژ عزيز و محترمي كه خواسته به شما در مورد آن دوبلور خوش صدا گراد دهد كاش نامش را ميگفتي يا به اختصار كه بتوانيم همه چيز را از آن قضاياي سال 1384 و اعتصابات آن روز دوبلورها تا به امروز رصد كنيم و به نتايج جالبي برسيم.شما منتقد منصفي نيستيد آن هم بدلايل بسيار.خودتان اول گفته ايد كه آنها هنوز توانائيهاي سابقشان را دارند و دوسطر پايين تر گفته ايد ندارند.كداميك را باور كنيم؟دوست عزيز ملاك ما و شايد برخي از دوستداران دوبله آن چيزي است كه ميشنوند نه آنچه كه شما قلمفرسائي ميكنيد. بنده اين افتخار و ايضا اين شانس را نداشته ام كه با دوبلورهاي دوست داشتني مراوده نزديك داشته باشم اما قريب به دو دهه است كه شنونده حرفه اي دوبله و كارهايشان هستم .پس هرگز شخصيت حقيقي آنها مدنظرم نبوده و فقط كارشان را سنجيده ام بدون آنكه علاقه اي به انتشار نظراتم داشته باشم كما اينكه موقعيتش هم بوده ) پس لزومي ندارد اگر استادي به دليلي كمي سرد با من برخورد كرد او را تمام شده فرض كنم .نيروان غني پور را دوست دارم بخاطر صداقتش در بيان نظراتش.هنوز يادم نمي رود با اينكه طي مصاحبه اي از برخورد خانم شكوفنده گلايه كرده بود اما هرگز توانائيهاي ايشان را زير سؤال نبرد دقيقا نقطه مقابل شما كه آسمان را به ريسمان ميبافد دوست عزيز.شما علاقه بسيار داريد كه كارها و نظرات آقاي ا.س را انعكاس دهيد چه در سايتهاي مجازي و چه در ويژه نامه قاب كوچك و نظرات اين مدير دوبلاژ تازه از راه رسيده را صائب مي دانيد .پس بنده و ديگران بايد فكركنيم كه بعله!! البته بنده خوشبينم خوشبختانه اميدوارم ديگران هم چنين باشند...

1+0-

دوشنبه 15 آذر 1389



>>>محسن م:

با نظر اقای سیمین کاملا موافق هستم.دوران چاقو کشی و این چرت و پرتها تمام شده!جناب کیمیایی هنوز توی زمان قبل از انقلاب مانده اند و...!دوبله هم باز مال ان دوران بود که به کلی در سینما منسوخ شده است.درحالی که سینمای جهان به سمت ابداع روش های جدید می پردازد و ایجاد خلاقیت میکند کارگردانان ما در دوربرگردان گیر کرده اند!بابا یکم مدرن فکر کنید!فیلم های روز هالییوود رو نمیگم مثلا درباره الی یا 4شنبه سوری و زیرنورماه و...

1+2-

دوشنبه 15 آذر 1389



>>>رضا سیمین:

اینرا یادم رفت در کامنت قبلی بنویسم. دوران دوبله و دوبلااژ هم به پایان رسیده و فیلم "جرم" هم هیچ کمکی به کالبد در حال احتضار دوبلاژ نخواهد کرد.

1+1-

دوشنبه 15 آذر 1389



>>>رضا سیمین:

دوران آقای کیمیایی تمام شده است و دوبله شدن یا نشدن فیلم \"جرم\" ایشان هیچ کمکی به او نخواهد کرد.

2+2-

دوشنبه 15 آذر 1389



>>>محمدرضا كلانتر:

نيروان غني پور عزيز 1- تيتر نوشته ات جالب است . اين روزها واقعا " جسارت " , " كيميا " است . 2- كاري كه مسعود كيميايي كرده جسارت نيست . وقتي جسارت مي بود كه فيلم را بدون صدابرداري سرصحنه مي ساخت و از ابتدا دوبله مي كرد نه اين كه 2 نسخه ارائه دهد . 3- براي فهميدن اين كه تماشاگران كدام نسخه را مي پسندند بايد شرايط اكران هر دو نسخه به صورت كاملا يكسان به وجود بيايد. يعني تعداد سينماها و تعداد سئانس ها و حتي زمان آنها - روز يا شب - و مدت اكران بايد يكسان باشد. 4- معضل ريزش مخاطب ربطي به دوبله نشدن فيلم ها ندارد. اگر به فيلم هاي پربيننده 20 سال اخير توجه كني مي فهمي كه براي تماشاگر تازگي و جذابيت موضوع فيلم ها و نزديك شدن يا گذشتن آنها از خطوط قرمز بيشتر از ساختار اهميت دارد . اگر دوبله باندازه سابق اهميت داشت , مردم فارسي وان و پي ام سي نمي ديدند. از طرف آن دوست عزيزي كه بهمن خان ازش ياد كرده و در كامنتي كه براي گفت و گو با ايرج سنجري گذاشته بود هم همين حرف ها را زده بود , مي گويم كه تغيير صداي كساني مثل جليلوند و خسروشاهي ربطي به ته كشيدن هنرشان ندارد. آنها ممكن است كه هنوز توانايي هاي سابق شان را داشته باشند اما اين كه صدايشان به هم ريخته و نبايد در هر نقشي حرف بزنند حقيقتي انكارناپذير است . البته آن چه كه بنده طي 10 سال ارتباط مداوم با دوبلورها و مدير دوبلاژ ها شنيده ام حاكي است كه توانايي هاي اين بزرگان نيز بشدت افت كرده است . هفته گذشته بنده و نيروان غني پور با يكي از مدير دوبلاژ هاي قديمي مصاحبه كرديم . مي گفت كه يكي از دوبلور هاي با سابقه از ظهر به بعد افت مي كرده و نمي توانسته درست حرف بزند . اين نكته را درباره اين دوبلور خوش صداي قديمي قبلا هم شنيده بودم.

0+0-

دوشنبه 15 آذر 1389



>>>بهمن:

كاش سعيد مظفري و ژزژ پطرسي عزيز هم نقشهايي داشتند.از اين گزارش لطيف و پر از اميد نيروان خان لذت بردم .هم قلمش شيواست و هم بر دوبله و هنرمندانش احاطه كامل دارد.(برخلاف دوست عزيزي كه اين سالها مدام در نوشته هايش بزرگان اين هنر را مورد نوازش !! قلم خود قرارداده و هيچگاه دلايل متقني هم براي خواننده ها ابراز نكرده .ولي تا دلتان بخواهد از تغيير صداي دوبلورها و ته كشيدن هنر آنها نوشته .يك روز با جليلوند ديگر روز خسروشاهي و بعد بهرام زند و الي آخر ... انگار ما بغير از اين انگشت شمار كسان ديگري داريم كه بهشان بنازيم كه به همين راحتي آنها را به فراموشخانه مي سپاريم )

0+0-

يكشنبه 14 آذر 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.