جواد طوسی
داغونت میکنم بیلی!*
رخدادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ورزشی این یک ماه اخیر را در ذهنتان مرور کنید تا متوجه شوید در چه جامعه گلوبلبلی زندگی میکنیم! این حجم گسترده از عصبیت و رفتار پرتنش، تهدید و افشاگری و برخوردهای تند و خشونتآمیز بیانگر ویژهبودن اوضاع و خارجشدن بخش قابلتوجهی از آحاد جامعه از مرز تعادل است.
اعتراض، موضعگیری، اختلافنظر و تخلیهشدن برای خود تعریفی دارد که با رفتار ناهنجار این روزها قابل قیاس نیست. گاردگرفتن ما در برابر هم در تریبونهای مختلف بهگونهای است که انگار به خون هم تشنهایم. گاه که این صورتهای برآشفته و مشتهای گرهکرده و فریادهای رگگردنی را در رسانهها و فضای مجازی میبینیم، با خود میگوییم اینهمه کینه تلنبارشده را چگونه با خود حمل میکنند؟ آن شور و همدلی اوایل انقلاب و وحدت و تحملپذیری دوران جنگ چه شد؟
فیلمساز ارزشی و شناختهشدهمان که از «هویت» و ریشهداشتن در این خاک و اصول و مرام و عدالتخواهی گفته و بهقدر کافی تقدیر شده است، چنان در برابر دوربین برمیآشوبد و منتقدانش را به خدا واگذار میکند که گویی اصلا تاب تحمل مخالف خود را ندارد.
بازیگری که هرازچندگاهی دست به تهیه فیلم زده و در دولت پیشین ارج و قربی داشت، با این تصور که در نحوه اکران فیلمی که تولید کرده به او ظلم شده در راهروهای وزارت ارشاد فریاد دادخواهی سر میدهد و در واکنش به بیعدالتیای که در حقش شده، درِ شورای صنفی را شبانه گِل میگیرد! متقابلا در فضای مجازی با همهگونه ادبیات تند و کنایهآمیز و یادآوری گذشته و... از خجالت این فریاد بایکوتشده معترض و مستأصل که عدالت را به شیوه خود اجرا کرده درمیآیند.
در این میان، کدام شخص حقیقی و حقوقی در چرخه سیاستگذاری و تصمیمگیری فرهنگی جوابگو است؟ آیا کمیتهای منصف و بیطرف وجود ندارد تا بهدور از سیاستزدگی و جناحبندی و شخمزدن گذشته و تقسیمبندی ما و دیگران و محرم و نامحرم به بررسی همهجانبه این موضوع بپردازد و مقصر و محق را بهدرستی تشخیص دهد و گزارش کارش را بهطور شفاف اعلام کند؟
این فضای مغشوش و رفتار و اعمال و گفتار و کردار آنارشیستی و اعمال خودسرانه قانون را در فضای فرهنگی، هنری جامعهمان، چگونه میتوان تفسیر کرد و تداوم این شاخوشانهکشیدنها و تسویهحسابها و برخوردهای نامنعطف و هماوردطلبانه ما را به کجا خواهد برد؟
آیا این مناسبات غریب را باید بهعنوان نشانههای یک جامعه دموکراتیک در حال گذار بدانیم یا در نگاهی واقعبینانه باید شعبهای از تگزاس را در اینجا دایر کنیم؟
بله در سینما میتوان بهدنبال قهرمان و یاغی و عدالتخواه بود و به قیصر و زاپاتا و مانوئل آرتیگز و تراویس بیکل و تکسواران حقطلب سینمای وسترن متمایل بود، ولی آیا در واقعیت جاری مجازیم که به «ممد تنگسیر»های تکثیرشده برسیم؟
ممکن است بگویند اگر عرصه بر این و آن تنگ شود بله! خب، در این صورت باید فکری برای پیشگیری از تنگشدن عرصه بر آدمهای این روزگار کرد. باز میرسیم به حلقه مفقوده «عدالت».
* عنوان فیلمی از سام پکینپا در اکران عمومی، با نام اصلی «پت گرت و بیلی دکید»
برگرفته از روزنامه «شرق»
در همین رابطه بخوانید
کپی برابر اصل، نگاهی به سی و ششمین جشنواره فیلم فجر- سعید توجهی
سه نمای دور، از سی و ششمین جشنواره ی فیلم فجر- فهیمه غنی نژاد
یادداشت های روزانه کاوه قادری در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر
پاسخ غلامعباس فاضلی به ابراهیم حاتمی کیا: من فرزند این انقلابم، اپوزیسیون نیستم
دیگر به چه معترضید؟! در مذمت طلبکاری نامتناهی ابراهیم حاتمی کیا، فیلمساز نازپرورده
پاسخ غلامعباس فاضلی به کارگردان «ماهورا»: راستی شما به فیلمتان چند ستاره میدهید!؟
جدول ارزشگذاری فیلم های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر از دیدگاه منتقدان پرده سینما
داغونت میکنم بیلی!- جواد طوسی
جمعی از منتقدان و روزنامهنگاران خواستار اعطای «زرشک زرین» شدند
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|