کاوه قادری
واقعیت این است که دربارهی رویدادی به نام فجر، ما نیازی به اینکه چرخ را دوباره از نو اختراع کنیم نداریم...
دوباره سیمرغ دادن به رکوردداران دریافت سیمرغ از جشنواره فجر (که از قضا در همین دورهی سی و هشتم نیز فیلم دارند)، چیزی نصیب آیندهی سینمای ایران نخواهد کرد!
«کشف استعداد»های تازه است که هم میتواند برای آیندهی سینمای ایران، نهال بکارد و هم به جشنواره فیلم فجر، اعتبار، جایگاه و مرجعیت تازهای در سپهر سینمای ایران بدهد.
با فرارسیدن دورهای دیگر از جشنواره فیلم فجر، احتمالاً بار دیگر بحثهایی پیرامون آسیبشناسی برگزاری جشنواره در سالهای گذشته و لزوم عدم تکرار نقصانهای دورههای گذشته در دورهی جدید، درخواهد گرفت. یکی از متأخرترین این بحثها، حول این مسأله شکل گرفته که با توجه به تصمیمات مناقشهبرانگیز گرفته شده در ادوار گذشته، به ویژه در ساحت انتخاب فیلمها، داوری فیلمها و تعدد و تنوع بیش از اندازه و تا حدی بیموضوعیت جوایز اختصاص یافته، آیا بهتر نیست جشنواره فیلم فجر، تغییر ساختار و ماهیت دهد و به جای جشنواره، به یک مراسم سالانه جوایز سینمایی همچون آکادمی اسکار تبدیل شود. موافقان این بحث معتقدند که با ایجاد چنین تغییری، با توجه به جایگزین شدن یک جمع چندصنفرهی دارای تخصص در همهی رشتههای سینمایی، به جای یک هیأت داوران هفت نفرهای که حدود نیمی از آن را غیرسینماگران تشکیل میدهند، میتوانند میزان اشتباهات داوری در زمینهی اهدای جوایز اصلی و تخصصی را به حداقل برسانند؛ از طریق اینکه زمان بیشتر و فضای تخصصیتری را برای رصد فیلمها به وجود میآورند، از شتابزدگی و عامهنگری در داوریها میکاهند و به تعدد و تنوع جوایز در رشتههای مختلف، به دلیل حضور گروه داوران متخصص برای هر رشته، موضوعیت میدهند و تصمیم برای اعطای جایزه در هر رشتهای را به کارشناسان و متخصصان آن رشته میسپارند.
اما پیش از آنکه ببینیم این فرمول، چقدر برای فجر، کارکرد عینی و عملی دارد، اجازه دهید کمی از تفاوتهای میان جشنواره و مراسم سالانه جوایز سینمایی بگوییم. در یک جشنوارهی سینمایی معمولاً تعداد معدودی فیلم (بین ۱۲ تا ۲۲ فیلم) برای نمایش در مدت محدودی (معمولاً بین یک تا دو هفته) توسط یک هیأت انتخاب یا هیأت داورانِ چندنفره انتخاب میشوند و بعد از پایان موعد نمایش فیلمها در جشنواره و در مراسم اختتامیه، هیأت داوران، فقط و فقط در رشتههایی خاص (معمولاً در رشتههای اصلی مانند بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل زن) جایزه اهدا میکنند؛ به انضمام یک جایزهی ویژهی هیأت داوران. در جشنوارهها، پیش از مراسم اختتامیه، یا نامزدهای دریافت جوایز معرفی نمیشوند یا اگر هم معرفی شوند، این اتفاق معمولاً در حد فاصلهی زمانی ۲۴ تا ۴۸ ساعتهی بین پایان نمایش فیلمها و آغاز مراسم اختتامیه رخ میدهد. جشنوارهها عمدتاً در مقام افتتاحیهی نمایش عمومی فیلمها هستند؛ به این معنا که فیلمهای شرکتکننده در جشنواره، معمولاً نخستین نمایش عمومیشان را در همان جشنواره تجربه میکنند و نمایششان در جشنواره، نوعی حالت پیشنمایش را برایشان نسبت به فصل اکران عمومی دارد و در واقع، جشنواره، آغازگر سال سینماییِ جدید برای فیلمها، مخاطبان سینما و سینماگران است.
اما در یک مراسم سالانه جوایز سینمایی، داورها متشکل از چندصدنفر، اعم از فیلمساز، فیلمنامهنویس، بازیگر، تدوینگر، صدابردار، فیلمبردار، منتقد و غیره در قالب یک آکادمی هستند که برخلاف هیأت انتخاب یا هیأت داورانِ یک جشنواره، ابتدا به ساکن، هیچ فیلمی را برای بررسی، گزینش نمیکنند و تمام فیلمهایی که در آن سال سینمایی اکران شدهاند، به طور بالقوه، واجد شرایط بررسی توسط اعضای آکادمی هستند. جوایز یک مراسم سالانه سینمایی، برخلاف جوایز یک جشنواره، دارای تعدد و تنوع هستند و از بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه گرفته تا بهترین تدوین، بهترین فیلمبرداری، بهترین صدابرداری، بهترین موسیقی متن، بهترین جلوههای ویژه و غیره را شامل میشوند. تصمیم برای اینکه چه فیلمی در چه رشتهای نامزد دریافت جایزه شود، برعهدهی آندسته از اعضای آکادمی که متخصص آن رشته هستند گذاشته میشود، گرچه برندگان از طریق آرای تمام اعضای آکادمی انتخاب میشوند. مراسم سالانه جوایز سینمایی، هر بار، در پایان آن سال سینمایی برگزار میشود؛ زمانی که فصل اکران عمومی فیلمها پایان یافته و از تمام فیلمهای آن سال سینمایی، رونمایی شده؛ لذا موعد مجزای از اکران عمومی جهت نمایش فیلمها وجود ندارد و موعد تعیینشده خاصی برای تماشا و بررسی فیلمها توسط اعضای آکادمی نیز وجود ندارد؛ و اعضای آکادمی، در طول آن سال سینمایی، خاصه در طول یک تا سه ماه زمان اکران عمومی هر فیلم، فرصت دارند آن فیلم را مورد تماشا و بررسی قرار دهند و نامزدهای دریافت جوایز، حداکثر تا یک ماه مانده به زمان برگزاری مراسم اعلام میشوند. افتتاحیه و اختتامیهای در کار نیست و تمام برندگان، در یک مراسم سه ساعتهی مهمانیوار، معرفی شده و پروندهی آن سال سینمایی بسته میشود.
با عنایت به این تفاوتها، تا اینجای کار، به نظر میرسد حق با موافقان تبدیل شدن جشنواره فجر به یک آکادمی باشد؛ دستکم از این منظر که با تبدیل شدن جشنواره فجر به یک مراسم سالانه جوایز سینمایی، به جای یک هیأت انتخاب یا هیأت داوران هفت نفره، یک آکادمی متشکل از تمام اصناف و متخصصین سینمای ایران، به داوری آثار هر سال سینمای ایران خواهند پرداخت و با توجه به قضاوت شدن هر رشته توسط کارشناسان آن رشته، فضای تخصصیتری در داوریها ایجاد میشود؛ به علاوهی زمان و فرصت به مراتب بیشتری که داوران برای بررسی آثار هر سال سینمای ایران مییابند و از شتابزدگی در داوریها کاسته میشود. اما تبدیل فجر از جشنواره به آکادمی، سویههای دیگری هم دارد که میتواند تغییرات عمدهای در محاسبات سود و زیان این مبادله ایجاد کند. از جمله اینکه :
۱- برگزاری مراسم سالانه جوایز سینمایی در کشور ما، امری غریب، بدون تجربه و آزمودهنشده نیست و سالهاست که «خانه سینما» به صورت یک آکادمی، چنین مراسمی را حوالی «روز ملی سینما» در کشور ما برگزار میکند و تجربه نشان داده ماحصل آن، با وجود فضای تخصصیتر و پرهیز از شتابزدگی در داوریها، چندان کممناقشهتر و ظاهرالصلاحتر از آنچه در جشنواره فجر رخ میدهد نیست و همان چون و چراهایی که دربارهی نامزدها و برندگان هر دورهی فجر میتوان کرد، دربارهی نامزدها و برندگان هر دورهی جشن «خانه سینما» نیز میتوان انجام داد. لذا تبدیل جشنواره به آکادمی، آن هم صرفاً به منظور کاستن از اشتباهات داوری و تخصصیتر کردن آن، نه تنها چندان کمکی به بهتر شدن داوریها نمیکند، بلکه سایر خواص جشنوارهای فجر را که اساساً در مراسم سالانه جوایز سینمایی یک آکادمی، قابل یافت نیست نیز از بین میبرد.
۲- جشنواره فجر، خوب یا بد، در تمام طول این سی و هشت سال، به ویترین سینمای ایران تبدیل شده و در سینمایی که رکورددار برگزاری جشنوارههای بیخاصیت است، فجر تنها جشنوارهای است که کل هویت جشنوارهای سینمای ایران را نمایندگی میکند و برگزاری سالانهی آن، تأثیرات محسوس، عینی و قابل اندازهگیری و ارزیابی برای هر سال سینمای ایران و اکران عمومی آن دارد؛ دستکم از منظر شور و شوقی که هر بار برای رونمایی از سال سینمایی جدید و مهمترین آثار آن ایجاد میکند، حالت پیشنمایشی که در قبال آثار جدید هر سال سینمای ایران دارد و ترغیبکنندهی مخاطب جهت تماشای مجدد این آثار در فصل اکران عمومی است و خاصیتی که در معرفی آثار قابل اعتنا و پدیدهها و استعدادهای هر سال سینمای ایران دارد؛ خواصی که در غیاب جشنواره فجر، و در خلأ رویدادی که آغازگر هر سال سینمایی جدید در ایران باشد، عملاً وفات مییابد و تجربه نشان داده که مراسم سالانه جوایز سینمایی به صورت آکادمی، مثل جشن «خانه سینما»، آن هم تازه با زمان برگزاریِ شش ماه پس از پایان هر سال سینمایی، اساساً فاقد چنین خواصی است.
۳- در جشنواره، از آنجایی که فیلمها در یک موعد زمانی خاص، برای تماشاگران، منتقدان و سینماگران به نمایش درمیآیند، اگر فیلم مهم و قابل اعتنایی در تخصیص نامزدی یا جوایز، مورد اجحاف قرار گیرد، لزوماً مهجور واقع نمیشود؛ چرا که فیلم مورد نظر، توسط مردم، منتقدان و سینماگران دیده شده، واکنشهایی برانگیخته و تأثیر خود را گذاشته و آنگاه حتی در صورت بیمهریِ هیأت داوران نیز در فضای رسانهای نقد و بررسی جشنواره و فیلمهای آن، منتقدان و سینماگرانی وجود خواهند داشت که تصمیم هیأت داوران را نقد و فیلم مورد ظلم واقع شده را در ارزشیابیها و ارزشگذاریهای خود، کشف کنند و مورد توجه قرار دهند؛ در حالی که مراسم سالانه جوایز سینمایی یک اکادمی، اساساً فاقد چنین خاصیتی است؛ چرا که فیلمها پس از پایان اکران عمومیشان در آکادمی مورد بررسی قرار میگیرند، موعدی برای نمایش دوباره فیلمها و رصدشان توسط مخاطبان، منتقدان و سینماگران وجود ندارد و آنگاه است که اگر فیلم مهمی در اکران عمومی، از مردم و منتقدان جلب توجه نکند و به هر دلیلی، مورد توجه اعضای آکادمی نیز قرار نگیرد، دیگر به کل مهجور واقع میشود؛ در حالی که جشنواره به هر حال، به آن فیلم، فرصت مطرح شدن میدهد؛ و اساساً به همین دلیل است که بسیاری از فیلمهایی که در جشنواره صرفاً نامزد میشوند نیز در یادها میمانند؛ گاه حتی بیشتر از برندهها؛ چرا که به مدد حضور در جشنواره، دیده شدهاند، واکنشبرانگیز بودهاند و آن تأثیر لازم خود را گذاشتهاند؛ در حالی که در مراسمهای سالانه جوایز سینمایی آکادمیها، به دلیل فقدان چنین خاصیتی، معمولاً فقط برندهها به یاد میمانند و نامزدها اغلب فراموش میشوند. در این زمینه، مراسم اسکار، بهترین نمونه است؛ جایی که کارکرد تبلیغاتی برای فیلمها، وقتی آغاز میشود که برندهی جایزهای از جوایز اسکار میشوند و خبر تعداد جوایز اسکار تصاحب شده، به عنوان تبلیغ برای آن فیلم، روی دی-وی-دی آن فیلم درج میشود؛ در حالی که برای فیلمهای صرفاً نامزد دریافت جایزه، چنین کارکردی وجود ندارد و از همین روی است که کم نیستند آثاری که در دهههای هفتاد، هشتاد و نود میلادی، صرفاً نامزد اسکار بودند و پس از مدتی، به کل فراموش شدند! لذا با تبدیل فجر از جشنواره به آکادمی، حتی گشایشی در همین زمینهی کشف استعدادها و فیلمهای مهم که ایجاد نمیشود هیچ، آن فیلمها در صورت نادیده گرفته شدن، بیش از پیش در خطر مهجور واقع شدن قرار میگیرند.
*****
واقعیت این است که دربارهی رویدادی به نام فجر، ما نیازی به اینکه چرخ را دوباره از نو اختراع کنیم نداریم. جشنواره فجر، فقط به مقداری اصلاحات در ساختار و رویکرد نیاز دارد تا جایگاه و اعتبارش در سینمای ایران را به حد کافی برساند؛ از جمله اینکه :
۱- جشنواره فجر نیازی ندارد تا سطح بخشهای تخصصی همچون «بهترین جلوههای ویژه» یا «بهترین صدابرداری» و غیره، سیمرغ اهدا کند؛ بلکه صرفاً اهدای سیمرغ در رشتههای اصلی مانند «بهترین فیلم»، «بهترین کارگردانی»، «بهترین فیلمنامه»، «بهترین بازیگر نقش اول مرد»، «بهترین بازیگر نقش اول زن»، «بهترین بازیگر نقش مکمل مرد» و «بهترین بازیگر نقش مکمل زن»، به انضمام نهایتاً یک جایزه ویژه هیأت داوران کفایت میکند؛ این امر میتواند به پرهیز از شتابزدگی در داوریها کمک کند و ایضاً زمان بیشتری جهت بررسی دقیقتر فیلمها (به سبب محدودیت رشتهها) برای هیأت داوران بخرد.
۲- جشنواره فجر میتواند تعداد بیشتری سینماگر و منتقد را در ترکیب هیأت انتخاب یا هیأت داوران خود جای دهد؛ این امر میتواند به تخصصیتر شدن فضای داوریها کمک کند و اعتبار جوایز اختصاص یافته در هر دوره را به سبب کاستن از عامهنگری در داوریها، افزایش دهد.
۳- جشنواره فجر هیچ نیازی ندارد بار کل سینمای ایران را به دوش بکشد؛ اعم از سینمای مستند، فیلم کوتاه، فیلم انیمیشن، فیلم تجربی یا احیاناً فیلم کودک؛ هر کدام از این بخشها میتوانند جشنواره خاص خود را داشته باشند و در آن قالب، به طور مستقل، عرضه شوند. نیازی به نمایش این همه فیلم داستانی نیز در فجر نیست؛ بسیاری از جشنوارههای جهانی، حداکثر بین ۱۵ تا ۲۵ فیلم را از تمامی کشورها برای نمایش برمیگزینند؛ در حالی که این رقم برای فجر، در حال حاضر، ۳۳ فیلم از یک کشور است! اگر سقف تولیدات سالانه سینمای ایران را صدفیلم درنظر بگیریم، ۳۳ فیلم یعنی حدود یک سوم تولیدات سال سینمای ایران! یعنی واقعاً یک سوم تولیدات سال سینمای ایران، قابلیت نمایش در مهمترین جشنواره سینمایی کشور را دارند؟ یعنی واقعاً تا این میزان، فیلم استاندارد در سینمای ایران داریم؟ اگر نداریم، نظر به اینکه جشنواره، فروشگاه نیست، نیازی به پذیرفتن این تعداد فیلم داستانی در جشنواره فیلم فجر نیز نیست! کاهش حضور تعداد فیلمهای داستانی حاضر در جشنواره، میتواند به کاستن از میزان شلوغی، هیاهو و شتابزدگی موجود در فضای رسانهای جشنواره کمک کند و فضای آرامتر و کمحاشیهتری را جهت برنامهریزی و برگزاری هر دورهی جشنواره، برای مدیران جشنواره فراهم کند.
۴- جشنواره فجر میتواند در تخصیص نامزدی و جوایزش، رویکرد «کشف استعدادها» را به مراتب بیشتر از گذشته مدنظر قرار دهد؛ این عینیترین و مفیدترین کارکردی است که جشنواره فجر میتواند در آینده پیدا کند؛ اینکه هر دوره، معرف استعدادی جدید در عرصهی فیلمسازی، فیلمنامهنویسی و بازیگری برای سینمای ایران باشد؛ همان کاری که جشنوارههای شناخته شده جهانی در قبال سینمای جهان انجام میدهند؛ همان کاری که جشنواره برلین با اهدای جایزه خرس نقرهای یک عمر دستاورد هنری به وودی آلن در سال ۱۹۷۵ انجام داد، همان کاری که جشنواره ونیز با اهدای جایزه شیر طلایی خود به آکیرا کوروساوا برای فیلم راشومون در سال ۱۹۵۱ انجام داد، همان کاری که جشنواره کن با اهدای جایزه نخل طلای خود به کوئنتین تارانتینو برای فیلم داستان عامهپسند در سال ۱۹۹۴ انجام داد! وگرنه دوباره سیمرغ دادن به رکوردداران دریافت سیمرغ از جشنواره فجر (که از قضا در همین دورهی سی و هشتم نیز فیلم دارند)، چیزی نصیب آیندهی سینمای ایران نخواهد کرد! بلکه «کشف استعداد»هایی همچون محمدحسین مهدویان، سعید روستایی، سهیل بیرقی، منیره قیدی، محسن قرایی، بهرام توکلی، روحالله حجازی، وحید جلیلوند، هومن سیدی، آرش لاهوتی و غیره است که هم میتواند برای آیندهی سینمای ایران، نهال بکارد و هم به جشنواره فیلم فجر، اعتبار، جایگاه و مرجعیت تازهای در سپهر سینمای ایران بدهد.
کاوه قادری
دی ۱۳۹۸
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|