پرده سینما
بسم الله الرحمن الرحیم
بیستم فروردین ماه سال هزار و سیصد و نود
شرایط عجیبی بر نقد فیلم سینمای ایران حاکم شده که من از آن سر درنمی آورم! بیستم فروردین ماه است و حال و هوای همه چیز بهاری است جز نقد فیلم! یادم نمی آید حتی در دوران انقلاب و بر و بیای چندین گروهک چریکی، نقد فیلم به اندازه امروز چریکی شده باشد! واقعاً خیلی ها سینما را با چه چیزی اشتباه گرفته اند؟! دوران های خیلی سیاسی تری از امروز را پشت سر گذاشته ایم، اما نقد فیلم هیچوقت به اندازه امروز سیاسی تلقی نشده! سیاسی نه از جانب نویسندگان، بلکه از سوی خوانندگان!
در بیست روز اخیر خیلی تلاش کرده ام این مسئله را نزد خودم تجزیه و تحلیل کنم اما عقل ام به جایی نرسیده. سر در نمی آورم چرا بعضی ها برخی فیلم ها و برخی افراد را مساوی یک جریان سیاسی فرض می کنند؟! تبعات این ساده انگاری به اولین چیزی که ضربه می زند «نقد فیلم» است. چون هراس از تفسیرهای سیاسی بیش از هر چیز دیگری به جریان نوشتن منتقد آسیب وارد می کند.
من فیلم جدایی نادر از سیمین آقای فرهادی را در جشنواره دیدم و با وجود تحسین های زیادی که شکر خدا نثار این فیلم شد به نظرم فیلم پیش پاافتاده ای بود. آیا از این بابت باید به کسی بدهکار باشم؟ اگر فیلم اخراجی ها3 را دوست نداشته باشم باید به کسی چیزی پرداخت کنم؟ اگر فیلم یکی از ما دو نفر تهمینه میلانی به نظر منتقدی فیلم بدی بیاید باید طرفداران فیلم به او فحاشی کنند؟ من یادم نمی آید در دهه 1360 و فضای محدودی که در دوران دفاع مقدس وجود داشت فضای نقد فیلم این همه بسته باشد؟ یادم نمی آید در دوران سازندگی، دوران اصلاحات و حتی سال های بعد از آن این همه منتقد به «سیاسی» بودن متهم شود. آن هم نه از جانب مسئولان، بلکه از جانب خوانندگان! همه سیاستمدار شده اند. به همین خاطر فیلم جدایی نادر از سیمین می شود سمبل جناح چپ و اخراجی ها3 می شود نشان جناح راست! یک بار مساوی انگاشتن یک فرد یا یک فیلم با کل نظام در دهه 1360 در مورد محسن مخملباف اتفاق افتاد و گذشت زمان ثابت کرد این رویه چقدر خطا بوده.
بنابراین وقتی موحد منتقم در مقام یک منتقد بر فیلم اخراجی ها3 نقد می نویسد و آن را فیلم بدی می داند، متهم می شود که رفته سوی جناح چپ، و زمانی که به قاچاق این فیلم اعتراض می کند وآن را از لحاظ اخلاقی و اقتصادی مذموم می شمرد متهم می شود که پول گرفته و رفته طرف جناح راست!
وقتی رضا منتظری بررسی تطبیقی بین فیلم های پایان نامه و اخراجی ها3 انجام می دهد هیچکس توجهی به جنبه های ساختاری نوشته او نمی کند، بلکه از جانب جناح چپ مورد فحاشی قرار می گیرد چون پایان نامه را بهتر از اخراجی ها3 دانسته و از جانب جناح راست مورد تقبیح قرار می گیرد چون اخراجی ها3 را فیلم بدی برشمرده!
ما با انتشار هر مقاله در ستایش از یک فیلم یا نکوهش آن به جهت گیری سیاسی متهم می شویم! از همه جالب تر اینجاست که برخی از من انتظار دارند اگر مثلاً در جشنواره از فیلمی بدم آمده نباید نقد جانبدارانه ای از آن در سایت بگذارم، و اگر از فیلمی خوشم آمده نباید نظر منتقد مخالف با آن فبلم را در "پرده سینما" منتشر کنم! من از فیلم جدایی نادر از سیمین خوشم نیامد اما نقد جانبدارانه موحد منتقم را در ستایش این فیلم در سایت منتشر کردم؛ همانطور که راه آبی ابریشم فیلم مورد علاقه من نیست اما نقد مثبت رضا منتظری درباره این فیلم در سایت چاپ شده است. این «ضد و نقیض» بودن سایت نیست. کما اینکه در جشنواره سال 1388 هم ما نقدهای مختلفی از فیلم صد سال به این سال ها منتشر کردیم که یکی مثبت بود و دیگری منفی. سردبیر نباید دیدگاه ها و سلیقه های شخصی اش را در یک سایت اعمال کند، بلکه باید تلاش کند مقالات با کیفیت علمی بهتری منتشر شوند.
خدا فیلم های بعدی را به خیر کند! چون در مورد سه فیلم اکران ابتدای سال ما به شدت با این مشکل مواجه بوده ایم. امیدوارم این صرفاً التهابی زودگذر باشد. امیدوارم این مسئله در ماه های بعدی با آرامش شکل عقلانی تری به خودش بگیرد. کما اینکه در نظرسنجی سایت با موضوع «به نظر شما بهترین فیلم جشنواره فجر کدام است؟» ابتداء تحت تأثیر همین التهابات جدایی نادر از سیمین 68 درصد آراء را به خود اختصاص داده بود، اما در زمان نگارش این یادداشت میزان امتیازات این فیلم به 37 درصد کاهش یافته است.
به هرحال منتقد نباید بترسد. او نباید در مواجهه با هر فیلم دلهره این را داشته باشد که حالا طرفداران فلان جناح سیاسی به او چه اتهامی را وارد خواهند کرد. منتقد باید کار خودش را بکند. منتقد سیاستمدار نیست. منتقد فعال سیاسی نیست. نقد هم بیانیه سیاسی نیست. گاهی که به مقالات رضا منتظری و موحد منتقم در بیست روز گذشته نگاه می کنم به خودم می گویم این ها دیگر با چه انگیزه ای باید بنویسند؟ افرادی که ساعت ها وقت صرف دیدن یک فیلم و نوشتن درباره آن می کنند چرا باید ببا واکنش هایی چنین بی ادبانه مواجه شوند؟ پس از این باید به چه چیزی دلگرم باشند؟ امیدوارم بیاموزیم کمی آرام تر باشیم و با هر نقد مخالفی به شکل افتراآلود برخورد نکنیم.
به قول لسان الغیب شیرازی
زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
بعد از تحریر: سه روز پس از نوشتن این یادداشت وقتی دیدم هرچه ما می نویسیم و می گوییم افاقه نمی کند، با خودم فکر کردم این حال و هوای سیاست زده که هر نقدی «سیاسی» تلقی می شود، چرا یک نقد واقعاً سیاسی ننویسم؟! بنابراین مقاله نقدی سیاسی بر فیلم جدایی نادر از سیمین را نوشتم. مقاله مذکور کاملاً سیاسی است! و شاید نمونه ای باشد برای اینکه به خوانندگان نشان دهیم اگر قرار است نقدی «سیاسی» باشد باید در آن مسائل تاریخی و اجتماعی مربوط به آن بحث سیاسی مورد توجه قرار بگیرد. نقد سیاسی، شعار سیاسی نیست. نقد سیاسی موضع گیری سیاسی نیست. امیدواریم همچنانکه ما در این نقد به صراحت حوزه های مربوط به سیاست را مشخص و تفکیک کردیم، بعد از این، خوانندگان هم این تفکیک را انجام دهند.
غلامعباس فاضلی
برای مشاهده دیگر یادداشتها، اینجا را کلیک کنید
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|